بررسی جنبه وراثتی هوش در کودکان
ضریب هوشی بالا و داشتن استعداهای خاص میتواند رمز موفقیت یک فرد باشد از این رو والدین به شدت نسبت به مسئله بهره هوشی کودکان خود حساس هستند و دائم در حال ارزیابی هستند که هوش کودک از کدام یک از والدین به ارث رسیده است. در این مقاله مسئله وارثتی بودن هوش مورد بررسی قرار میگیرد و در کنار آن اشارهای به اهمیت جنبه اکتسابی هوش خواهد شد. هوش هر کودکی وابسته با فاکتورها و عوامل متعددی است که تنها یکی از آنها مسئله وراثت است و در واقع ژن خوب در محیط نامطلوب شکوفا نخواهد شد همچنان که کودکی با بهره هوشی نه چندان بالا در یک محیط مناسب میتواند به رشد و کامیابی برسد.
آیا هوش کودک ارثی است؟
داشتن هوش و ذکاوت یک مزیت بزرگ برای هر فردی است. افراد باهوش بسیار موفقتر از سایرین عمل میکنند، عموماً تصمیمهای منطقیتری اتخاذ میکنند، در حل مسائل و چالشها کارآمدتر هستند و به طور کلی زندگی موفقتری دارند. مقوله هوش یک پدیده پیچیده است که فاکتورهای زیادی در آن دخیل است. شاید مهمترین فاکتور مسئله توارث و ژنتیک فرد باشد. از آنجا که هوش عمیقاً وابسته به دو فاکتور مهم محیط و وارثت است این سوال پیش میآید که کدام فاکتور از اهمیت بیشتری برخوردار است. اساساً برخی افراد حتی مطلع نیستند که هوش جنبه ژنتیکی هم دارد و هوش را تماماً وابسته به محیط میدانند. اما گروه دیگری نیز واقف هستند که ضریب هوشی افراد تا حدودی به ژنتیک والدین بستگی دارد. با اطلاع از این موضوع برخی افراد گمان میکنند هوش کودک از پدر به ارث میرسد و باورهای اینچنینی در بین عامه مردم بسیار زیاد است.
آیا به راستی این باور که هوش کودکان از پدر به ارث میرسد درست است یا خیر؟ در این مقاله با بررسی جنبه وراثتی هوش، سعی داریم تا به بررسی این دیدگاه نیز بپردازیم و درستی یا نادرستی آن را از منظر پژوهشگران این حوزه مورد بررسی قرار دهیم.
بررسی مقوله هوش در کودکان
در بدن انسان میلیونها سلول وجود دارد که در همه آنها (بجز سلولهای جنسی) یک سری کامل از ژنها یافت میشود. رشد و نمو هر اندام را تعداد زیادی ژن بر عهده دارند. امروزه، از چگونگی به ارث رسیدن صفات فیزیکی و صدها آنزیم و پروتئین و… آگاهی داریم. حتی جایگاه بسیاری از ژنها روی کروموزومها را نیز میدانیم اما با این حال رفتار ژنها فقط به تنهایی به یک ژن محدود نمیشود و ممکن است از سایر ژنها نیز تأثیر بپذیرد. از این رو هنوز دانش کافی در مورد رفتار ژنها را نداریم و به نوعی در ابتدا راه هستیم. ژنهای مختلف، آثار خود را در سنین مختلفی ظاهر میسازند. در مقابل برخی از ژنها قبل از تولد بروز پیدا میکنند. یکی از صفات پیچیده که جنبه ارثی دارد ضریب هوشی و میزان ذکاوت افراد است. تا چندین سال قبل هوش به توانایی افراد در حل مسائل ریاضی، انجام محاسبات پیچیده و ساخت و طراحی ابزار مختلف اطلاق میشد اما امروزه هوش را به دو دسته تقسیم میکنند: بهره هوشی IQ و هوش اجتماعی EQ.
محققان معتقدند که بهره هوشی یا همان IQ بیشتر جنبه وراثتی دارد و جنبه اکتسابی آن کمتر است و در عوض هوش اجتماعی و یا همان EQ جنبه اکتسابی قویتری دارد. از این رو بیشتر افراد به دنبال این هستند که بدانند بهره هوشی IQ از کدام والد به فرزند منتقل میشود. در گذشته هر کودکی که به اصلاح دارای هوش IQ بالاتری بود بیشتر مورد توجه اطرافیان قرار میگرفت اما امروز فردی موفق است که هوش هیجانی EQ بالاتری داشته باشد زیرا زندگی مجموعهای از پیچیدگیهاست. فردی موفق خواهد بود و زندگی شاد و سالمتری خواهد داشت که بتوانند خود را با شرایط مختلف تطبیق بدهد و همواره برای مشکلات بهترین و درستترین راهحل و راهکار را پیدا کنند.
در هر انسان ۴۶ عدد کروموزوم وجود دارد به عبارتی ۲۳ جفت کروموزوم که حاوی مواد وراثتی هستند. از این ۲۳ جفت کروموزوم، ۲۲ جفت اول را کروموزومهای بدنی (جسمی و یا سوماتیک) میگویند و تنها جفت ۲۳ است که کروموزومهای جنسی نامیده میشوند. تمامی ۲۲ جفت کروموزوم دارای ماده وراثتی است که یک جفت را از مادر و جفت دیگر را از پدر دریافت کرده است. هر جفت صفات مشابه را حمل میکند. به عنوان مثال اگر کروموزوم شماره چهارم ژنهای حاوی رنگ مو را حمل میکند؛ کروموزوم چهار که از سمت مادری دریافت شده است رنگ موی مشکی و کروموزوم چهار که از سمت پدر به جنین رسیده است رنگ موی بور را حمل میکند، رنگ موی نوزاد وابسته به این است که کدام رنگ مو غالب است و در اصطلاح بروز پیدا میکند. برای مثال رنگ مشکی بر رنگ بور غالب است بنابراین با این که جنین هر دو ژن رنگ مو را دارا هست اما فقط رنگ مشکی بروز پیدا میکند چون ژن رنگ موی مشکی، ژن قویتری هست. اما در مورد کروموزومهای جنسی کمی رفتار ژنها متفاوت است البته رفتار ژنها کلاً پیچیده است و این یک مثال ساده برای درک تفاوت رفتار ژنها روی کروموزومهای بدنی یا رفتار ژنهای روی کروموزومهای جنسی است. کروموزومهای جنسی فقط در تعیین نوع جنسیت کودک نقش ندارند بلکه حاوی یک سری ژنها هستند که این ژنها خصوصیاتی را به فرد منتقل میکنند.
جایگاه ژن مربوط به بهره هوشی روی کروموزومها
باید بدانیم که پژوهشگران معتقد هستند که ژنهای مربوط به هوش بر روی کروموزومهای X قرار گرفته است. برای شفاف شدن مطلب ابتدا مسئله تعیین جنسیت را بررسی میکنیم. هر خانم دارای دو کرموزوم X است (XX) و هر مرد یک کروموزوم X و یک کروموزوم Y دارد (XY). اگر سلول تخم از هر دو والد کرموزوم X دریافت کند جنسیت جنین دختر خواهد بود اما اگر سلول تخم از مادر X (توجه داشته باشید که در هر صورت مادر دارای دو کروموزوم X است و در نهایت فقط میتواند کرموزوم X را منتقل کند) و از پدر یک کرموزوم Y دریافت کند جنسیت جنین پسر خواهد بود؛ بنابراین این سلول جنسی پدر هست که در تعیین جنسیت جنین نقش اصلی را دارد. با توجه به این که مردان فقط یک کرموزوم X دارند لذا هر صفتی که روی کروموزوم X وجود داشته باشد در پسران بروز پیدا میکند. اما در مورد دختران وضعیت متفاوت است چرا که دو کروموزوم X وجود دارد که منشا متفاوتی دارند. در واقع یک کروموزوم X از سمت مادری و یک کروموزومX دیگر از سمت پدری به جنین دختر منتقل شده است. در اینجا این که کدام ژن روی کروموزومهای X بروز پیدا کند بستگی به این دارد که کدام کروموزوم X صفت غالب یا بارز را حمل کند و در اصطلاح ژنتیکی کدام ژن خاموش است. بنابراین دانستن این که کدام صفت موجود روی کرموزوم X در نوزاد دختر بروز پیدا کند قابل تشخیص نیست. لذا با توجه به این که ژن مربوط به بهره هوشی روی کروموزوم X قرار دارد، به روشنی نمیتوان اذعان کرد که هوش کودک دختر از پدر به ارث رسیده است یا از مادر. این وضعیت در مورد پسران کاملاً متفاوت است چرا که پسرها فقط یک کرموزوم X دارند که قطعاً آن را از مادر خود دریافت کردهاند بنابراین میتوان گفت که بهره هوشی در پسران از مادر به ارث میرسد. تحقیقات نشان داده است که میزان ضریب هوشی پسران با مادرشان بسیار نزدیک بهم است و معمولاً بین ۱۰ تا ۱۵ نمره با هم اختلاف دارند. به نوعی میتوان گفت ژنهای مربوط به هوش در هر دو جنین بیشتر از سمت مادر منتقل میشود چرا که نوزاد پسر که همه ژنهای موجود بر روی کروموزوم X را از مادر و دختر هم که یک کروموزوم X را از مادر دریافت میکند. اما باید توجه داشت که ضریب هوشی فرد تنها مرهون و وابسته به ژن دریافتی از مادر نیست چرا که رفتار ژنها بسیار متأثر از محیط است.
تأثیر محیط بر ضریب هوشی کودکان
توجه داشته باشید که حتی اگر کودکی با IQ بالا داشته باشیم اما شرایط محیطی (مانند تغذیه و کنشهای روحی) برای رشد این کودک مناسب نباشد کودک قادر به ابراز استعداد و بهره بردن از تواناییهای خود نخواهد بود و ممکن است حتی عملکردی در حد یک کودک با ضریب هوشی پایین را داشته باشد. عکس این موضوع نیز صادق است کودکی با IQ معمولی در اثر رشد و تربیت صحیح ممکن است توانایی و مهارتهای را کسب کند که او را در زمره انسانهای موفق و باهوش قرار دهد. بهر جهت این موضوع قابل انکار نیست که قابلیتهای ذهنی متعددی چون استدالال کردن، توانایی حفظ کردن، تصور کردن اجسام سه بعدی، تواناییهای خاص و ویژه (ریاضی، موسیقی، مکانیک و ..) تا حدودی جنبه ارثی دارند. اما هر کدام از این تواناییها در هنگام تجزیه و تحلیل بسیار پیچیده هستند، به واسطه همین پیچیدگیهاست که نمیتوان معیار دقیق و درستی برای جنبه ارثی بودن هوش در نظر گرفت. اما باید بدانید هوش صرفاً یک قابلیت واحد نیست که بتوان گفت حاصل بروز یک ژن است بلکه مجموعهای از ویژگیها هوش را تشکیل میدهد. برای مثال در کودکان مبتلا به سندرم داون ضریب هوشی این کودکان پایینتر از حد مطلوب جامعه است در حالی که مجموعه مشکلاتی که کودکان مبتلا به سندرم دوان دارند مربوط به کروموزوم جفت ۲۱ است. با این که کروموزوم X (جفت ۲۳) این کودکان مشکلی ندارد اما این کودکان رشد ذهنی بسیار کندی را دارا هستند. پس نمیتوان گفت که ضریب هوشی الزاماً و انحصاراً مربوط به کروموزوم جنسی X است.
دانشمندان با بررسی دوقلوهای همزاد برای شناخت بهتر رفتار ژنها سعی کردند تا بتواند به این پرسش که هوش ارثی و یا اکتسابی است، پاسخ بدهند. در طی مطالعهای دو برادر دوقلو را از همان ابتدای تولد در دو محیط مختلف رشد و نمو دادند با این که هر دو نوزاد پسر حاوی ژنهای یکسانی بودند و از لحاظ ظاهری تفاوتی نداشتند اما سبک زندگی، محیط و انسانهای اطراف دوقلوها در نوع شخصیت، علایق آنها، نوع نگاهشان به زندگی آینده به شدت اثرگذار بود.
قطعاً دانستن این که ضریب هوشی کودک تا چه حد وام گرفته از مادر یا پدر میباشد تأثیری در رشد، بالندگی و کامیابی کودک در آینده نخواهد داشت بنابراین بهتر است بجای پرداختن به این مقوله که کودک ما از لحاظ بهره هوشی به کدام والد شبیه است؛ تلاش کنیم تا کودک را در محیطی مناسب و شرایط مطلوب به سمت رشد، تعالی و توسعه فکری و ذهنی سوق دهیم و با آموزش مهارتهای زندگی و مهارتهای اجتماعی از او فردی توانمند، موثر و کارآمد بسازیم. امروزه متخصصان و اندیشمندان حوزه فناوری و دانش معتقدند که داشتن هوش اجتماعی (مهارتهای توسعه فردی) که بیشتر جنبه اکتسابی دارد بیش از بهره هوشی در موفقیت فرد سهیم و تأثیرگذار است.
اهمیت مسئله پرورش هوش و استعداد در کودکان
فراموش نکنید که کودکان مستعد و باهوش نیز نیاز به یادگیری و آموزش دارند بنابراین هوش و استعداد را هرگز نباید معبری برای فرار کودک از فرایند یادگیری مستمر قرار داد. این بدان مفهوم نیست که کودک را مجبور به یادگیری مسائل پیچیده ریاضی کنیم و یا از او توقع داشته باشیم که در سنین پایین انواع زبانهای خارجی را یاد بگیرد و یا در ساخت و طراحی وسایل گوناگون مهارت داشته باشد بلکه باید زمینه را برای شکوفایی استعداد ویژه کودک فراهم کرد. قطعاً باعث سرافرازی هر پدر و مادری است اگر کودک در سنین پایین قادر باشد تا به یک زبان خارجی تکلم کند و یا فراتر از سن خودش قادر به حل مسائل ریاضی باشد اما اگر این فرد در چالشهای اجتماعی مثل تعامل با همسن و سالان خود مهارت لازم را نداشته باشد نمیتوان او را فرد باهوش و موفقی دانست. بنابراین همواره در تربیت فرزند لازم است تا در کنار همه آموزههای علمی به مهارتهای عملی نیز توجه شود تا کودک در آینده قادر به برقراری ارتباط مؤثر با محیط پیرامونش باشد. در پرورش استعداد کودکان مسئله استعدادیابی از اهمیت بالایی برخوردار است؛ اغلب والدین با فشار و اصرار بیمورد سعی میکنند تا فرزند خود را در یک مسیر مشخص و دلخواه خود هدایت کنند غافل از این که کودک در زمینه دیگری استعداد دارد و فرصت طلایی بروز و شکوفا شدن این استعداد با خودخواهی والدین از بین خواهد رفت و استعدادسوزی خواهد شد. بنابراین لازم است تا علاقه و میل کودک را همواره مد نظر داشت و نباید فراموش کرد که کودکان با یکدیگر تفاوت دارند ممکن است یک کودک در یک زمینه خاص استعداد ویژهای داشته باشد و کودک دیگری در یک حوزه دیگر توانایی خاصی داشته باشد. هرگز کودک خود را با دیگران مقایسه نکنید و تواناییها و قابلیتهای او ارج نهید. اگر پسر عموی کودک شما قادر است تا یک مکالمه انگلیسی را به راحتی حفظ و بیان کند ممکن است فرزند شما استعداد ویژهای در نقاشی کردن داشته باشد. فراموش نکنید هیچ استعداد و مهارتی از سایر تواناییها برتر نیست مثلاً نمیتوان گفت مهارت طراحی یک خودرو از مهارت نواختن یک ساز مهمتر و ممتازتر است آنچه یک مهندس را از یک موسیقیدان برتر میکند مهارت وی در به سرانجام رساندن حرفه خود است به این مفهوم که هر کس در جایگاهی که حضور دارد تا چه حد مؤثر است و تا چه میزان مسئولیتی را که دارد کامل و دقیق انجام میدهد. نکته دیگری که در زمینه هوش در کودکان باید به خاطر داشت این است که هرگز از برچسبهایی مانند کودک باهوش، دکتر کوچولو، مهندس من و … استفاده نکنید شما با به کار بردن این الفاظ ذهن کودک را به یک مسیر مشخص هدایت میکنید و در بسیاری از موارد جلوی بروز استعداهای بالقوه کودک را خواهید گرفت.
سلام
ممنون از مطالب خوب سایت تون
من تقریبا بیشترمقالات مربوط به کودکان رو مطالعه کردم و لذت بردم اما کلی سوال دارم
تا چه سنی میشه هوش بچه ها رو زیاد کرد؟ یعنی کمک کرد بچه ها باهوش تر بشن برای نوازدها هم یشه کاری کرد؟
دوست عزیز روند یادگیری یک روند مستمر هست که میتونه تا پایان عمر فرد ادامه داشته باشه و یادگیری مستمر بر جنبههای مختلف هوش تاثیر میگذاره قطعا روشهای وجود داره که حتی میتونه بر حواس کلی نوزاد موثر باشه و به نوزاد کمک کنه تا زودتر از همسالانش به نقاط عطف رشد دستیابی پیدا کنه پینو بیبی در این زمینه چند تا مقاله خیلی جامع داره توصیه میکنم اونها را مطالعه کنید سری مقالات مونتهسوری و ۵ راه تقویت مغز کودکان و تاثیر تغذیه بر هوش کودکان فک کنم پاسخ سوالات تون رو بتونید با مطالعه این مقالات دریافت کنید
واقعا لذت بردم از مطالب علمی و بیشتر از اون از دیدگاه بسیار زیبا و البته روانشناسانه تون به مقوله استعداد. امیدوارم جامعه یه روز به این آگاهی برسه که نه جنسیت فرزند و نه استعداد خاص عاملی برای تفاوت کودکان نیست. مهم اینه هر انسان جایگاه، زیبایی ها و استعداد خودشو داره.