کودک, نگهداری از کودک, نگهداری از نوزاد, نوزاد و شیرخوارگی

فرزندپروری به سبک دلبستگی چیست؟

فرزندپروری به سبک دلبستگی

هیچ راه واحدی برای تربیت فرزند وجود ندارد. با این وجود، مطمئناً تئوری‌های زیادی در مورد بهترین روش برای انجام آن موجود است. یکی از روش‌های فرزندپروری که احتمالاً درباره آن مطالبی شنیده‌اید، سبک فرزندپروری دلبستگی است. این سبک فرزندپروری بر این فرض بنا شده است که نوزادان و کودکان خردسال برای تبدیل شدن به افرادی مطمئن و دارای اعتماد به نفس نیاز به مشارکت و نزدیکی به والدین خود دارند.

فرزندپروری به سبک دلبستگی تا حدودی یک روش فرزندپروری بحث برانگیز است. اگرچه روانشناسان موافق هستند که ایجاد دلبستگی سالم برای کودکان اهمیت دارد، اما برخی از والدین این روش فرزندپروری را بیش از حد کودک محور می‌دانند و احساس می‌کنند که نیازهای آن‌ها به عنوان والدین نادیده گرفته شده است. برخی دیگر از والدین نیز به این نتیجه می‌رسند که این روش فرزندپروری با غریزه آن‌ها مطابقت دارد که با نیازهای فرزندان خود هماهنگ باشند.

بنا به گفته متخصصان، فرزندپروری به سبک دلبستگی بر ایده پیوند نزدیک با کودک در سال‌های اولیه زندگی او تمرکز دارد.

فرزندپروری به سبک دلبستگی زمانی اجرا می‌شود که تمرکز اصلی بر ایجاد تعامل با کودک و بیش‌تر کردن صمیمیت و ارتباط از طریق همدلی، نزدیکی فیزیکی و پاسخگویی مداوم و فوری به کودک است. ارتباط عاطفی در مرکز این روش از فرزندپروری قرار دارد. حتی زمانی که والدین باید فرزندشان را تنبیه کنند، این کار را به گونه‌ای انجام می‌دهند که به تقویت دلبستگی و عشق بین آن‌ها و کودک ادامه می‌دهد.

برخی از روش‌ها معمولاً با فرزندپروری به سبک دلبستگی مرتبط هستند. اگرچه برای این که یک پدر و مادر با روش تربیتی دلبستگی باشید لازم نیست همه آن‌ها را تمرین کنید. نزدیک نگه داشتن نوزاد، بستن نوزاد به خود، خوابیدن مشترک و تغذیه نوزاد بر اساس تقاضا همگی بخشی از روش فرزندپروری به سبک دلبستگی قرار می‌گیرند. تماس پوست به پوست با نوزاد در هفته‌های اولیه بعد از تولد او نیز یکی از بخش‌های فرزندپروری به سبک دلبستگی محسوب می‌شود.

ریشه فرزندپروری به سبک دلبستگی

اصطلاح “فرزندپروری به سبک دلبستگی” توسط دکتر ویلیام سیرز، متخصص اطفال و همسرش مارتا سیرز، پرستار به وجود آمد. آن‌ها با هم کتابی به نام «کتاب فرزندپروری به سبک دلبستگی» نوشتند که این فرض را بیان می‌کرد که نوزادان برای رشد به دلبستگی‌های محبت آمیز و سالم از سوی والدین خود نیاز دارند. آن‌ها معتقد بودند که این کار می‌تواند با واکنش نشان دادن به گریه‌های کودک، شیر دادن در صورت امکان، حمل نوزاد با استفاده از آغوشی، نزدیک خوابیدن به کودک و بغل کردن او تا حد امکان انجام شود.

اگرچه خانواده سیرز عبارت فرزندپروری به سبک دلبستگی را ابداع کردند و این عبارت در اوایل دهه ۲۰۰۰ رایج شد، نظریه آن‌ها در مورد مفهوم روانشناختی تئوری دلبستگی است که این ایده را مطرح می‌کند که کودکان جهت رشد نیاز به وجود دلبستگی سالم با والدین خود دارند. این کودکان مستقل، با اعتماد به نفس و به درستی رشد می‌کنند. نظریه دلبستگی ابتدا توسط جان بولبی، روانشناس بریتانیایی مطرح شد و بعداً توسط روانشناس مری آینزورث اصلاح شد.

ویژگی‌های فرزندپروری به سبک دلبستگی

وقتی قصد دارید که با نیازهای یک نوزاد یا کودک خردسال هماهنگ شوید، ممکن است فکر کنید، “مطمئنا من می‌توانم این کار را انجام دهم!” اما نوزادان و کودکان نیازهای زیادی دارند. آن‌ها هر چند ساعت یک بار غذا می‌خورند، اغلب می‌خواهند مرتب در آغوش گرفته شوند، باید چندین بار در روز بخوابند، می‌خواهند سرگرم شوند، تمایل دارند اغلب گریه و ناله کنند… این لیست ادامه دارد. بنابراین فرزندپروری به سبک دلبستگی به معنای همیشه حضور داشتن و در دسترس بودن است.

به این ترتیب، علاوه بر این که پدر و مادری دوست داشتنی، صمیمی و نزدیک بودن بسیار دشوار است، فرزندپروری به سبک دلبستگی نیز نیاز به تلاش زیادی دارد. این رویکرد برای تربیت فرزند برای افراد بدون پشتکار یا افرادی که وقتی شرایط سخت می‌شود، کار را ترک می‌کنند، مناسب نیست. این لزوماً به این معنی نیست که اگر احساس کنید توانایی فرزندپروری به سبک دلبستگی را ندارید یا نمی‌خواهید از این روش استفاده کنید، شما ضعیف هستید. فقط به این معنی است که تربیت فرزند به این روش احتمالاً کار زیادی داشته باشد.

همچنین به این معنی است که برای انجام این روش، نیاز است برای برآورده کردن نیازهای کودک خود در سال‌های اولیه زندگی، حاضر به فدا کردن برخی از نیازهای خود باشید. والدین دلبسته بسیار ملایم و اغلب فداکار هستند. رسیدگی به نیازها و خواسته‌های این والدین در هفته‌ها، ماه‌ها و حتی سال‌های اولیه زندگی کودک متوقف می‌شود تا بتوانند از نظر فیزیکی و عاطفی در کنار کودک حضور داشته باشند.

فرزندپروری به سبک دلبستگی (از بدو تولد تا ۱ سالگی)

برخلاف فرزندپروری به سبک دلبستگی، سایر روش‌های زمان‌ بندی شده تربیت کودک، رویکرد آموزش کودک را در پیش می‌گیرند. ممکن است این روش را در تکنیک‌های «گریه تا خواب نوزاد» ببینید که به والدین نوزاد استقلال بیش‌تری می‌دهد و برنامه‌ ریزی سخت‌گیرانه‌تری را برای تغذیه و خواب کودک ایجاد می‌کند.

با این حال در فرزندپروری به سبک دلبستگی، گریه نوزادان به عنوان ابزار ارتباطی آن‌ها در نظر گرفته می‌شود که به نوزاد این امکان را می‌دهد تا به جای این که والدین نیازهای نوزاد را حدس بزنند و بر اساس برنامه خود رفتار کنند، نوزاد این نیازها را هدایت کند.

در مثال‌های زیر مشاهده خواهید کرد که تکنیک‌های فرزند پروری به سبک دلبستگی از تولد تا ۱ سالگی چگونه ممکن است به نظر برسند:

تولد

  • تماس پوست به پوست و تماس فیزیکی بین مادر و نوزاد بلافاصله پس از تولد شروع می‌شود.
  • شیردهی در اسرع وقت پس از تولد شروع می‌شود.
  • مادر و پدر مرتب نوزاد جدید خود را در آغوش می‌گیرند.
  • والدین به گریه‌ها و سیگنال‌های کودک خود گوش می‌کنند تا نشانه‌ها، خلق و خو و نیازهای او را یاد بگیرند.
  • مادر شیردهی را با یک برنامه غذایی بر حسب تقاضای نوزاد برنامه ریزی می‌کند.
  • از پستانک برای آرام کردن نوزاد خودداری می‌شود و به جای آن شیردهی برای آرام کردن او به کار می‌رود.

۰ تا ۱۲ ماه

  • والدین کودک را اغلب با یک آغوشی نوزاد بی خطر نگه می‌دارند و حمل می‌کنند.
  • مادر به نوزاد اجازه می‌دهد که مرتب از سینه مادر شیر بخورد که این دفعات شیردهی را زیادتر می‌کند.
  • والدین به سرعت به گریه های کودک واکنش نشان می‌دهند و با حساسیت به همه نیازهای او رسیدگی می‌کنند.
  • والدین به رفتار، حالات صورت و و عادات کودک دقت می‌کنند تا دانش غریزی در مورد سلامت، خلق و خو و نیازهای کودک داشته باشند.
  • والدین و نوزاد به طور مشترک می‌خوابند (آکادمی اطفال آمریکا این کار را توصیه نمی‌کند) یا در یک اتاق می‌خوابند (این کار توسط آکادمی اطفال آمریکا توصیه می‌شود).
  • رویکرد والدین نسبت به بدخلقی یا احساسات منفی کودک همدلی است.
  • همچنان از استفاده از پستانک پرهیز می‌شود.
فرزندپروری به سبک دلبستگی

تربیت فرزند به سبک دلبستگی برای کودک نوپا

فرزندپروری به سبک دلبستگی در کودکان نوپا از طریق همان اصول ارتباط والد با کودک انجام می‌شود. اما با رسیدن کودک به این مرحله رشد مستقل تر و پر هیجان، روش‌ها کمی تغییر می‌کنند.

نگهداری کودک هنوز عمدتاً توسط کودک هدایت می‌شود و توصیه می‌شود که یک ساختار زمانی باز برای از شیر گرفتن کودک، از جمله موارد مربوط به خوابیدن با کودک و شیردهی، بر اساس آمادگی کودک حفظ شود.

سبک فرزندپروری دلبستگی در دوران نوپایی برای هر خانواده متفاوت به نظر می‌رسد. با این حال، در ادامه چند روش کلی وجود دارد که ممکن است با نوپا شدن کودک به این اصول نزدیک شود:

  • شیردهی می‌تواند پس از ۱ سالگی کودک ادامه پیدا کند و با توجه به رفتارهای کودک به آرامی از شیر گرفته شود.
  • همدلی والدین در مرکز واکنش نسبت به نیازهای کودک قرار می‌گیرد.
  • والدین احساسات منفی کودک (مانند ترس، خشم و ناامیدی) را که ممکن است با رفتار نامطلوب (گریه، عصبانیت، پرتاب کردن و کتک زدن) مرتبط باشد، تایید می‌کنند و او را سرزنش نمی‌کنند یا مقصر نمی‌دانند.
  • خواب مشترک تا زمانی که کودک برای خواب مستقل آمادگی دارد، ادامه می‌یابد.
  • والدین، تماس با نوزاد، در آغوش گرفتن و نزدیکی فیزیکی به او را تشویق می‌کنند.
  • والدین به کودک این اجازه را می‌دهند که مستقل باشد و تا زمانی که شرایط ایمن و مناسب است، تصمیم بگیرد.
  • تنبیه کودک با راهنمایی ملایم و منع کردن مثبت به جای تنبیه سخت یا خشن انجام می‌شود.

چگونه سبک فرزندپروری دلبستگی را اجرا کنیم؟

روش‌های خاصی در رابطه با فرزندپروری به سبک دلبستگی وجود دارد. این روش‌ها شامل شیر دادن به نوزاد (اغلب برای مدت طولانی)، در آغوش گرفتن نوزاد در هر زمانی که گریه می‌کند، خوابیدن در یک تخت یا اتاق مشترک با نوزاد، حمل نوزاد در آغوشی و وقت گذاشتن برای تماس پوست به پوست است.

با این حال، درک این نکته مهم است که اگرچه برخی از این روش‌ها می‌توانند در ایجاد ارتباط نزدیک با کودک به شما کمک کنند، اما لازم نیست همه آن‌ها را برای تربیت فرزند به سبک دلبستگی انجام دهید. درجاتی از فرزندپروری به روش دلبستگی وجود دارد و افراد باید فعالیت‌هایی را انتخاب کنند که برایشان مناسب است.

در عین حال، صمیمیت و پیوند عاطفی، به هر شکل که برای شما به نظر می‌رسد، زمانی که کودک شما کوچک هستند، از اهمیت خاصی برخوردار می‌باشد. مادر و پدر در ۱۲ ماه اول زندگی نوزاد به معنای واقعی کلمه مهارت‌های شناختی نوزاد خود را شکل می‌دهند. هرچه والدین بیش‌تر نوزاد خود را لمس کنند و به او واکنش مثبت نشان بدهند، ارتباط عاطفی بین آن‌ها نیز قوی‌تر خواهد بود. تعامل ابتدایی شما با فرزندتان پایه و اساس فرصت‌های یادگیری، روابط و موارد دیگر را در آینده برای کودک ایجاد می‌کند.

آکادمی اطفال آمریکا (AAP) در مورد اشتراک تخت با نوزاد چه می‌گوید؟

یکی از فعالیت‌هایی که در تربیت فرزند دلبستگی توصیه می‌شود، به اشتراک گذاشتن تخت شما با فرزندتان است. به دلیل خطر سندرم مرگ ناگهانی نوزاد (SIDS) و خفگی، آکادمی اطفال آمریکا (AAP) استفاده از تخت مشترک با نوزاد زیر ۱۲ ماه را توصیه نمی‌کند. در عوض، شما لازم است نوزاد خود را به پشت، در گهواره یا تخت نوزاد قرار دهید تا بخوابد.

با این حال، آکادمی اطفال آمریکا توصیه می‌کند که نوزاد خود را در ۶ تا ۱۲ ماه اول در اتاق خود نگهداری کنید تا بتوانید به گریه‌ها و نیازهای او پاسخ دهید. شما همچنین می‌توانید کودک خود را برای شیر دادن به تخت خود ببرید؛ اما باید او را برای خواب به گهواره خود برگردانید.

تاثیر فرزند پروری به سبک دلبستگی بر کودکان

مطالعات زیادی وجود دارد که تاثیر مثبت تربیت فرزند به روش دلبستگی را نشان می‌دهند. به عنوان مثال، اگرچه بسیاری از والدین نگران هستند که پاسخگویی به نیازها و گریه‌های کودکشان باعث شود که نوزاد در آینده نیازمندتر و وابسته شود، اما تحقیقات خلاف این را نشان داده است. فراهم کردن یک پناهگاه امن به کودک شما این امکان را می‌دهد که اعتماد به نفس داشته باشد تا با خیال راحت محیط اطراف خود را کشف کند و زمانی که آماده است، خودش به دنبال استقلال برود.

مطالعات همچنین نشان داده‌اند که کودکانی که به سبک فرزندپروری دلبستگی بزرگ می‌شوند، با بزرگ شدن موافق‌تر و وظیفه‌شناس‌تر می‌شوند. همچنین این کودکان کم‌تر مضطرب و از نظر روانی ضعیف می‌باشند. داشتن والدین پاسخ‌گو معمولاً باعث می‌شود که نوزاد کم‌تر از دنیای اطراف خود بترسد و این به نوزاد کمک می‌کند. این نوزادان معمولا خلق و خوی آرام‌ تری دارند. همچنین برخی از مطالعات ارتباط بین فرزندپروری به سبک دلبستگی و مشکلات رفتاری کم‌تر در میان کودکان پیدا کرده‌اند.

مزایا و معایب فرزندپروری دلبستگی

فواید فرزند پروری به سبک دلبستگی واضح است: این نوع تربیت فرزند می‌تواند به کودک شما کمک کند که احساس امنیت داشته باشد و این به نفع رشد کودک است که والدین در سال‌های ابتدایی تولد نوزاد به فرزندان خود محبت کنند و از نظر عاطفی با آن‌ها در ارتباط باشند. این با غریزه پدر و مادر مطابقت دارد که با کودک خود از این طریق تعامل کنند.

با این حال، فرزندپروری به سبک دلبستگی، به ویژه زمانی که به عنوان یک رویکرد صفر یا یک انجام می‌شود، ممکن است برای والدین مضر باشد. به عنوان مثال، اگر هر بار که نوزاد شما از خواب بیدار می‌شود، ناله می‌کند یا گریه می‌کند، به او واکنش نشان می‌دهید، فرزندپروری دلبستگی به معنای از دست دادن خواب برای والدین است. پدر و مادری که شاغل هستند یا مسئولیت‌های دیگری دارند احتمالا همیشه مشکل کم خوابی دارند.

بسیاری از والدین ممکن است توانایی یا تمایلی برای نزدیکی فیزیکی با نوزاد خود در همه زمان‌ها را نداشته باشند و این سبک تربیتی ممکن است باعث احساس گناه آن‌ها شود. والدینی که می‌خواهند زمان بیش‌تری از نوزاد خود دور باشند یا می‌خواهند رویکردی با حضور کم‌تر برای تربیت فرزند داشته باشند، ممکن است احساس ناکافی بودن یا خجالتی کنند.

سپس مسئله شیردهی مطرح می‌شود. همه مادران نمی‌توانند به نوزاد خود شیر مادر بدهند؛ چه به دلیل دست تنها بودن، مشکلات پزشکی که مانع از شیردهی می‌شود یا صرفاً به این دلیل که نمی‌خواهند این کار را انجام دهند. 

این بسیار بد است که مادرانی که نمی‌توانند یا ترجیح می‌دهند به نوزاد خود شیر ندهند، مورد سرزنش قرار می‌گیرند یا دیگران باعث می‌شوند که احساس کمتر بودن داشته باشند. با این حال، شیردهی تنها راه ارتباط با کودک شما نیست و مهم است که به خاطر داشته باشید که برای اینکه یک مادر با این روش تربیت باشید، نیازی به شیر دادن ندارید.

برای برخی از والدین، یک رویکرد معتدل‌تر برای فرزندپروری دلبستگی بهترین کارکرد را دارد. پزشکان توصیه می‌کنند که این کار کاملاً کافی است و مهم است که روابط خود را با شریک زندگی‌تان و سایر اعضای خانواده در اولویت قرار دهید و رویکردی کلی‌تر را برای سبک فرزندپروری در نظر بگیرید تا به نفع شما، کودک و کل خانواده‌تان باشد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *