بچهها انواع و اقسام کارهای زیبا را انجام میدهند و میگویند که قلب ما را مملو از عشق به آنان میکند. اما، گاهی اوقات فریادها و عصبانیتهای مداوم آنها ما را دیوانه میکند. بچهها گاهی اوقات تمایل دارند که دیگران را سرزنش کنند و پرخاشگری کنند، زیرا هنوز در تمرین خودکنترلی مهارت ندارند. آنها اغلب فاقد مهارتهای ارتباطی برای بیان مسالمتآمیز احساسات خود هستند. در مجموع، این موضوع در علوم تربیتی کودک به عنوان روانشناسی رفتار پرخاشگرانه کودک برچسب گذاری شده است. پرخاشگری اغلب ناخواسته است و در واقع، اغلب ابزار کودک برای تثبیت خود است. والدین بدون شک میتوانند فرزندان سرکش خود را آرام کنند. آنها فقط باید چند راه آزمایش شده را به کار بگیرند. اگر پرخاشگری و تندخویی کودکانتان شما را آزرده خاطر کرده است این مقاله از وبلاگ پینو بیبی را مطالعه کنید تا روشهای موثر برای مقابله با پرخاشگری و عصبانیت کودک را فرابگیرید.
روانشناسی رفتار پرخاشگرانه کودک چیست؟
روانشناسان رفتارهای پرخاشگرانه را به روشنی تعریف کردهاند. رفتارهای پرخاشگرانه اقداماتی هستند که به قصد آسیب رساندن به شخص دیگری انجام میشود. با این حال، در مورد یک کودک، هدف آنها باید در نظر گرفته شود. علاوه بر این، در نظر گرفتن و مقایسه پیامدهای اعمال آنها امری مسلم است. زیرا هر کودکی همبازی خود را به قصد آسیب رساندن روی زمین هل نمیدهد. از این رو، روانشناسی رفتار پرخاشگرانه کودک در دو جهت منشعب میشود: یکی پرخاشگری ابزاری است و دیگری تهاجم خصمانه است.
روانشناسی رفتار پرخاشگرانه کودک چیست؟
پرخاشگری ابزاری اغلب هدف خاصی برای رسیدن به آن دارد. پرخاشگری ابزاری بیشتر در میان کودکان بسیار خردسال دیده میشود. هر کسی که بر زمین بازی نظارت داشته باشد این نوع رفتار کودکان را مشاهده کرده است. یک توضیح احتمالی این است که کودکان خردسال فاقد تواناییهای زبانی و اجتماعی هستند. از این رو، این فرشتگان کوچک پرخاشگری ابزاری را ضروری میدانند. این به آنها کمک میکند تا ادعای خود را مطرح کنند و حقوق خود را تثبیت کنند.
از سوی دیگر، پرخاشگری خصمانه، صرفاً برای لذت بردن، باعث آسیب رساندن به دیگران میشود. متأسفانه هر روز میتوانیم موارد زیادی از حملات مخرب را مشاهده کنیم. به عنوان مثال، وقتی کودکی با نامهای بیادبانه دیگری را مورد آزار و اذیت قرار میدهد و یا ناسزا میگوید.
علل رفتار پرخاشگرانه کودک
پرخاشگری در کودکان میتواند نشانهای از انواع مسائل اساسی باشد. علاوه بر این، بروز رفتار پرخاشگرایانه با طیف وسیعی از اختلالات روانپزشکی مرتبط است.
علل بروز رفتار پرخاشگرانه کودک
پرخاشگری در کودکان می تواند نشانه بسیاری از مشکلات زمینهای مختلف باشد. این یک مسئله بسیار چند محوری و چند وجهی است و یک وجه مشترک برای تعدادی از شرایط مختلف روانپزشکی، مشکلات پزشکی و شرایط زندگی است. بنابراین در اصل درمان پرخاشگری ابتدا باید بفهمیم که چه چیزی باعث آن میشود. علل پرخاشگری را میتوان به چند گروه تقسیم کنید.
- اختلالات خلقی: آیا مشکلات خلقی وجود دارد؟ کودکانی که دوقطبی هستند، در مراحل شیدایی خود، اغلب پرخاشگر میشوند. آنها کنترل خود را از دست میدهند، تکانشی میشوند. از طرف دیگر، وقتی افسرده میشوند، اگر چه پرخاشگری کمتر رایج است، میتوانند تحریکپذیر شوند و گاهی اوقات این تحریکپذیری و عصبانیت باعث میشود بچهها سرزنش کنند.
- روان پریشی: بیماریهای روان پریشی نیز ممکن است با پرخاشگری ظاهر شوند. به عنوان مثال، کودکان مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب به محرکهای درونی پاسخ میدهند که ممکن است آزاردهنده شود. گاهی اوقات بچههای مبتلا به اسکیزوفرنی بداعتماد یا مشکوک میشوند – یا پارانوئید تمام عیار – و به دلیل ترس خودشان از بین میروند و پرخاشگر میشوند.
- سرخوردگی: کودکانی که مشکلات شناختی (آن چه که اکنون به آن اختلال فکری میگویند) یا ارتباطی (از جمله اوتیسم) مشکل دارند نیز ممکن است با پرخاشگری ظاهر شوند. کودکانی که دارای اختلال شناختی هستند، انتقال احساسات خود را دشوار میدانند. بنابراین، کودکان مبتلا به این بیماریهای شناختی ممکن است پرخاشگر شوند و معمولاً به این دلیل است که آنها در مقابله با یک مسئله روحی یا جسمی، مشکل دارند. در نتیجه، ممکن است احساس اضطراب یا تحریک کنند و وضعیت بیشتر تشدید میشود، زیرا آنها راهحلی برای ابراز وجود ندارند. بنابراین، آنها به دلیل ناامیدی تمایل به سرکوب دارند. در نتیجه، پرخاشگری نیز میتواند مظهر تکانشگری آنها باشد.
هنگامی که کودکان مبتلا به این شرایط پرخاشگر میشوند، اغلب این کار را انجام میدهند زیرا در مواجهه با اضطراب یا ناامیدی خود مشکل دارند و نمیتوانند احساسات خود را مانند دیگران به زبان بیان کنند. پرخاشگری ممکن است نوعی تکانشگری نیز باشد. تکانشگری و سپس اختلالات رفتاری مخرب وجود دارد. در کودکان مبتلا به ADHD، رایج ترین آنها، تکانشگری و تصمیم گیری ضعیف میتواند منجر به رفتاری شود که به عنوان پرخاشگرانه تعبیر میشود. این کودکان معمولاً عواقب اعمال خود را در نظر نمیگیرند، که ممکن است زمانی که واقعاً فکر نمیکنند، رفتار آنها بیرحمانه یا بدخواهانه به نظر برسد.
- اختلال سلوک: در اختلال سلوک، پرخاشگری بخشی از ماتریس بیماری است، جزء بزرگی از آن چه هست. بر خلاف کودکی که عواقب اعمال خود را در نظر نمیگیرد، کودکان مبتلا به CD عمداً بدخواه هستند و درمان و پیش آگهی کاملاً متفاوت است. آسیب و گاهی اوقات دلایل ارگانیک برای طغیانهای تهاجمی وجود دارد، زمانی که کودک آسیب لوب فرونتال یا انواع خاصی از صرع دارد. در این موارد ممکن است دلیل قابل درک برای اپیزود تهاجمی وجود نداشته باشد و اپیزود میتواند دارای یک جزء انفجاری باشد.
- تروما: در نهایت، مواقعی وجود دارد که پرخاشگری در کودکان یا نوجوانان توسط عوامل استرس زا در موقعیت آنها تحریک میشود و نشان دهنده یک بیماری عاطفی زمینهای نیست. اما درک این نکته مهم است که این نسبتاً نادر است و زمانی که پرخاشگری به طور مکرر شروع به رخ دادن میکند، میتواند نشان دهنده یک مشکل عاطفی در حال ظهور باشد. فشار در محیط زندگی میتواند باعث خشونت در کودکان یا نوجوانان شود. به عنوان مثال، کودکان ممکن است به دلیل یک رویداد آسیبزا پرخاشگر شوند. علاوه بر این، یک بیماری عاطفی زمینهای میتواند وضعیت را بدتر کند. با این حال، مهم است که به یاد داشته باشید که این یک اتفاق نادر است و هنگامی که خشونت بیشتر میشود، میتواند نشان دهنده یک مشکل عاطفی در حال رشد باشد. فشارها، خطرات، فرصتها و پیامدهایی که کودکان با آنها مواجه هستند، بر گرایشهای پرخاشگرانه آنها تأثیر میگذارد. شما میتوانید به عنوان والدین کودک رفتار او را بهبود ببخشید و بر مسیر رشد او تأثیر بگذارید.
- مسائل خشم: بسیاری از اقدامات پرخاشگرانه کودک ناشی از مسائل خشم است. در نتیجه، مسائل خشم کودک ناشی از عدم آگاهی از مکانیسمهای مقابلهای مناسب است. اغلب، کودکان خردسال در محوطه مدرسه توسط بچههای دیگر مورد آزار و اذیت قرار میگیرند. این بیثباتی و توهین روانی باعث ایجاد تأثیر منفی بر خلق و خوی آنها میشود. علاوه بر این، یک سبک تربیتی خشن یا اجباری میتواند تأثیر روانی نامطلوبی بر کودک داشته باشد. کودکانی که استرس تسکین ناپذیر دائمی دارند، مشکلات خشم دارند. این یک جنبه ثابت شده از روانشناسی رفتار پرخاشگرانه کودک است.
- محیط پر استرس: روانشناسی رفتار پرخاشگرانه کودک بیان میکند که رشد روانشناختی کودک در محیطهای استرس زا با مشکل مواجه میشود. قرار گرفتن در معرض خشونت در خانه و اجتماع میتواند باعث ایجاد پرخاشگری در کودک شود. علاوه بر این، برخی از کودکان با تماشای مشاجره والدین خود در تمام طول زندگی خود بزرگ میشوند. این کودکان مستعد خشونت و پرخاشگری هستند. آنها به سختی میتوانند با موانع زندگی کنار بیایند. در نتیجه، کودک اغلب به دلیل نداشتن یک محیط خانوادگی سالم به بیراهه میرود. از این رو، ارائه یک الگو رفتاری مثبت به چنین کودکانی ضروری است. نشان دادن کنترل عاطفی قوی و مدیریت خشم به ویژه برای این امر مفید است. علاوه بر این، به فرزندان خود بیاموزید که چگونه احساسات خود را چه مثبت و چه منفی بیان کنند؛ این اقدام در روانشناسی رفتار پرخاشگرانه کودک به عنوان یک استراتژی مدیریت خشم موثر در نظر گرفته میشود.
تمرین قاطعیت و تواناییهای حل مسئله نیز نمونههای بسیار خوبی است. پرخاشگری در اکثر کودکان توسط والدین پرخاشگر تشویق میشود؛ والدینی که به صورت لفظی یا فیزیکی یکدیگر را مورد آزار و اذیت قرار میدهند. از این رو، اولین قدمی که باید بردارید، فردی باشید که دوست دارید فرزندانتان وقتی بزرگ شوند، باشند.
چک لیست رفتار پرخاشگرانه کودک
چک لیست رفتار کودک (CBCL) فرمی است که اغلب مورد استفاده قرار میگیرد. والدین و معلمان میتوانند از آن برای تشخیص رفتار مشکل ساز کودکان استفاده کنند. علاوه بر این، معمولاً برای نوجوانان و نوجوانان هم در تحقیقات و هم در عمل بالینی استفاده میشود.
کودکان ۶ تا ۱۸ ساله باید از CBCL/6-18 استفاده کنند. دارای ۱۱۳ سوال در مقیاس لیکرت سه درجهای (۰ = هرگز، ۱ = گاهی اوقات، ۲ = اغلب رخ میدهد). پاسخهای آیتمها محدود به رویدادهای شش ماه گذشته است.
CBCL/6-18 در سال ۲۰۰۱ میلادی بازنگری شد و اکنون شامل هشت مقیاس تجربی سندرم است:
- افسرده / مضطرب
- ناامید
- شکایات جسمی
- مسائل اجتماعی
- مشکلات فکری
- کمبود توجه
- نقض قوانین
- نگرش خصمانه و رفتار پرخاشگرانه
چگونه با رفتار منفعل و پرخاشگرانه در کودک برخورد کنیم؟
رفتار منفعل و پرخاشگرانه در کودک موضوع دیگری است که با رفتار پرخاشگرانه مرتبط است. کودک شما مانند یک کودک پرخاشگر سرزنش نمیکند. در عوض، آنها دیگر به شما پاسخ نمیدهند. رفتار آنها شما را عصبانی و ناتوان میکند. کودکان پرخاشگر منفعل در برقراری ارتباط یا ابراز احساسات مشکل دارند. بنابراین، هنگامی که آنها احساس خشم و سایر احساسات چالش برانگیز میکنند، خود را بسته، گارد میگیرند و مقاومت میکنند. بنابراین، رفتار پرخاشگرانه منفعلانه روشی عمدی و پنهان برای ابراز احساسات خشم است.
یکی از ویژگیهای رفتاری اصلی پرخاشگری منفعل در کودکان، یافتن آرامش در سرپیچی از هر بزرگسال در زندگی آنها است. بنابراین وقتی کودک شما پرخاشگرانه رفتار میکند، بسیار مهم است که در مورد آن با او صحبت کنید زیرا باید در جوانی چنین رفتاری را کنار بگذارید. به آنها اجازه دهید با آرامش و خونسردی عواقب رفتار خود را بدانند. در نتیجه، فرزند شما میتواند یاد بگیرد که به ناامیدی و سایر احساسات مهمتر پاسخ مناسبتری بدهد. در اینجا چند استراتژی وجود دارد که میتوانید برای مقابله با رفتار منفعلانه و پرخاشگرانه کودک خود به کار بگیرید:
۱. محدودیتهای زمانی تعیین کنید و آنها را از عواقب آن آگاه کنید: وقتی همه چیز خوب پیش میرود با فرزندتان صحبت کنید. با آرامش به آنها بگویید چه اتفاقی میافتد. اگر به اندازه کافی تلاش نمیکنند به آنها اطلاع دهید و با آنها صحبت کنید. در نتیجه، به آنها بگویید اگر تلاشی برای بهبود خود نکنند، چه اتفاقی خواهد افتاد. اجازه دهید فرزندتان بداند که محدودیت زمانی برای انجام کاری دارد. و اگر آنها این محدودیت زمانی را رعایت نکردند، تلفن یا رایانهشان را تا زمانی که کارشان را کامل کنند، توقیف کنید. مطمئناً به والدین بستگی دارد که بازه زمانی معقول را انتخاب کنند. اگر کار مستلزم تلاش سخت و گسترده است، به آنها سخت نگیرید. به عنوان مثال، یک یا دو روز به کودک خود فرصت دهید تا اتاق زیر شیروانی را تمیز کند. اما نباید بیش از یکی دو ساعت به آنها فرصت دهید تا ظرفها را بشویید. به عبارتی زمان تعیین شده باید متناسب با نوع فعالیت و توانایی فرزندتان باشد.
۲. به رفتار خوب پاداش دهید: توجه و تمجید از رفتار مناسب و غیر پرخاشگرانه فرزندتان کار بسیار خوبی است. به فرزندان خود بگویید که به خاطر کار عالیشان به آنها افتخار میکنید. هر چقدر هم که کار کوچک باشد به آن افتخار کنید و آن را با لحنی تحسین برانگیز به زبان بیاورید. به علاوه، برای تقویت عشق به خود، چیزی مانند «شما باید به خودتان افتخار کنید» بگویید، زیرا کودکان به این اطمینان نیاز دارند که والدینشان به آنها افتخار میکنند. در نتیجه، سیستم پاداش، حس درونی ارزش خود را پرورش میدهد.
۳. از اعمال رفتار پرخاشگرانه خودداری کنید: لحظهای که کنترل احساسات خود را از دست میدهید همان لحظهای است که فرزندتان احساس میکند اقداماتش موفق بوده است. بنابراین، حتی زمانی که خیلی سخت میشود، حفظ خلق و خوی و آرامش شما ضروری است. رفتار پرخاشگرانه را میتوان با آزار دادن بیش از حد یا تنبیه نوجوانانی که خشونت آمیز رفتار میکنند، تقویت کرد. برخی از کودکان معتقدند که هر توجهی خوب است و آن بر هیچ توجهی ارجحیت میدهند. در نتیجه توجه منفی ممکن است باعث ایجاد رفتار پرخاشگرانه شود. حتی کوچکترین تلاش برای رفتار مناسب نیز شایسته تحسین است. تمام تلاش خود را برای نادیده گرفتن هر گونه رفتار ناخوشایند انجام دهید. بهترین استراتژی برای جلوگیری از رفتار خشونت آمیز، فراهم کردن یک محیط با ثبات است. هر کودکی به یک محیط خانوادگی امن با نظم و انضباط محبت آمیز نیاز دارد. هم چنین، کودکان نیاز به نظارت تمام وقت دارند.
۴. از معلم کودک کمک بگیرید: بگذارید بچهها بدانند که پرخاشگری در خانه یا جای دیگر قابل تحمل نیست. علاوه بر این، والدین نیز باید نظرات خود را از معلمان دریافت کنند. معلمان میتوانند درباره رفتار فرزندانشان در مدرسه بازخورد ارائه کنند. گاهی اوقات، والدین ممکن است نتوانند این وضعیت را مدیریت کنند. در چنین مواردی از مربی کمک بگیرید. آنها میتوانند ضرورت بیان احساسات خود را از طریق کلمات به نوجوان بیاموزند. با این حال، رفتار پرخاشگرانه ممکن است با وجود بهترین تلاش شما ادامه یابد. در این صورت، باید از یک روانشناس کودک مشاوره بگیرید.
۵. انتظارات واقع بینانهای در مورد توانایی فرزندتان در پیروی از قوانین و انطباق با درخواستها داشته باشید: کودکان خردسال دامنه توجه کوتاهتری دارند و به راحتی حواسشان پرت میشود. آنها زمان بیشتری را برای پردازش دستورالعملهای شفاهی صرف میکنند. همان طور که توضیح دادیم، ظرفیت حافظه کاری آنها – تعداد زیادی از چیزهایی که میتوانند در هر لحظه در ذهن داشته باشند – محدودتر است. یادگیری اطلاعات جدید و انطباق با تغییر قوانین یا رویه ممکن است بیشتر از آن چه تصور میکنید طول بکشد. کودکان خردسال نسبت به بچه های بزرگتر به تمرین بیشتری نیاز دارند و بچههای بزرگتر نسبت به بزرگسالان به تمرین بیشتری نیاز دارند.
بنابراین زمانی که دستورالعملها را صادر میکنیم، نباید انتظار داشته باشیم که کودکان خردسال به سرعت و کارآمد پاسخ دهند. آنها با سرعت کمتری کار میکنند و انتقال از یک فعالیت به فعالیت دیگر برایشان سختتر است. آنها به ما نیاز دارند که مسیرهای واضح و سادهای را به آنها ارائه دهیم و سپس زمان اضافی لازم را به آنها بدهیم. کودکان بزرگتر میتوانند پیچیدگی و سرعت بیشتری را تحمل کنند، اما دامنه توجه، ظرفیت حافظه فعال، کنترل تکانه و مهارتهای تغییر کار هنوز در حال رشد است.
در طول دوران کودکی، بچه ها هنوز در مورد احساسات یاد میگیرند – چگونه خلق و خوی خود را تنظیم کنند و ذهن دیگران را بخوانند. کودکان خردسال وابسته، بیتجربه و آسیبپذیر، راحتتر مورد تهدید قرار میگیرند و بنابراین به احتمال زیاد بر حفظ منافع خود تمرکز میکنند. بچههای بزرگتر نیز اگر دنیا را خصمانه یا ناعادلانه بدانند، ممکن است اینگونه پاسخ دهند و برخی از بچهها در وضعیت نامناسب فیزیولوژیکی قرار دارند. آنها توانایی یادگیری سیگنالهای اجتماعی را دارند، اما مغزشان برای انجام این کار به آنها پاداش نمیدهد. در نتیجه، بچهها کمتر احتمال دارد که خودشان یاد بگیرند. آنها به کمک ما نیاز دارند.
بنابراین، اگر چه کودکان ممکن است به گونهای رفتار کنند که خودخواهانه به نظر میرسد، این بدان معنا نیست که آنها به طور غیرقابل اصلاحی خود شیفته هستند. کودکان از سنین بسیار پایین ظرفیت همدلی و مهربانی را نشان میدهند. وقتی بچهها نمیتوانند نسبت به دیگران نگرانی نشان دهند، اغلب به این دلیل است که موقعیت را متفاوت درک میکنند یا نمیدانند چگونه تکانههای خود را کنترل کنند. آنها به فرصتهایی برای یادگیری نیاز دارند – از طریق ایجاد روابط ایمن با ما. صحبت در مورد احساسات خود و سیگنالهای عاطفی دیگران؛ و رعایت نقش مثبت.
۶. رفاه روانی خود را قربانی نکنید: مقابله با پرخاشگری بسیار استرس زا است و استرس آسیب میرساند. ما را بیمار میکند، تفکر ما را تیره میکند و به روابط ما آسیب میرساند. همان طور که میدانید استرس مسری است: حتی نوزادان خردسال هم حالات منفی ما را درک میکنند و هنگامی که والدین استرس دارند، مشکلات رفتاری فرزندانشان بدتر میشود. بنابراین پرداختن به رفاه خود نباید یک فکر بعدی باشد، که تا زمانی که مشکلات رفتاری فرزندتان بهبود نیابد، آن را به تعویق بیندازید. این یک مسئله مبرم است و در ایجاد بحران نقش اصلی دارد.
سخن آخر
پرخاشگری در کودکان میتواند اشکال مختلفی داشته باشد: عصبانیت، ضربه زدن، لگد زدن یا گاز گرفتن؛ رفتار تهاجمی، ناسزاگویی، قلدری، حملات کلامی، تلاش برای کنترل دیگران از طریق تهدید یا خشونت. در برخی موارد، کودکان به دلیل ناامیدی از مشکلی که برای آنها خیلی بزرگ است، پرخاشگر میشوند. آنها هنوز یاد نگرفتهاند که چگونه تکانههای خود را کنترل کنند یا به روشهای قابل قبول اجتماعی درگیریها را حل کنند.
در موارد دیگر، کودکان ممکن است با مشکلات خاصی دست و پنجه نرم کنند مانند رویدادهای استرس زا در زندگی، مشکلات تنظیم عاطفی، کمبود توجه، علائم اوتیسم یا بیش فعالی. با این حال در همه موارد حتی در مواردی که کودکان مبتلا به اختلالات رفتاری جدی تشخیص داده شدهاند، بزرگسالان میتوانند تأثیر قدرتمندی داشته باشند.
انسانها با برنامه نویسی به دنیا نمیآیند که آنها را وادار کند با خصومت به دنیا پاسخ دهند. همه ما توانایی رفتار پرخاشگرانه را داریم. این که ما این کار را انجام دهیم یا نه بستگی به درک ما از جهان دارد. تمایلات پرخاشگرانه توسط شرایط محیطی شکل میگیرد؛ فشارها، تهدیدها، فرصتها و پیامدهایی که کودکان تجربه میکنند. با تغییر این شرایط میتوانیم رفتار را بهبود بخشیم و مسیر توسعه را تغییر دهیم.
این به این معنی نیست که اگر فرزندتان رفتاری غیرقابل قبول داشته باشد، تقصیر شماست. عوامل ژنتیکی برخی از کودکان را در معرض خطر بیشتری برای مشکلات قرار میدهد. و پرخاشگری در کودکان تحت تأثیر نیروهای محیطی بیرون از خانه است. همسالان، معلمان، همسایگان، پیامهای رسانهای، ایدئولوژیها و عوامل فرهنگی همگی نقش دارند. مطالعات تصادفی و کنترل شده نشان میدهد که کودکان پرخاشگر زمانی که مراقبین آموزش عملی و حمایت اخلاقی دریافت میکنند، مسیر حرکت را تغییر میدهند.
این مداخلات تا حدی جواب میدهد، زیرا والدین تاکتیکهای خاصی را برای مقابله با پرخاشگری یاد میگیرند. مقابله با مشکلات رفتاری کودک استرس زا و تضعیف کننده است. تاب آوری، حس خوش بینی، شایستگی و حسن نیت والدین را از بین میبرد. این می تواند رابطه والد باکودک را به شیوهای مخرب بازتعریف کند و شما را ترغیب کند تا در مورد فرزندتان به گونهای فکر کنید که توانایی شما را برای مقابله با آن تضعیف کند. و افکار معکوس به درگیری دامن میزنند و مشکلات رفتاری را بدتر میکنند. اگر این عادات ذهنی سمی را با افکار مثبت، سازنده و حل کننده مشکل جایگزین کنید و میتوانید رفتار بد را قبل از فوران آن متوقف کنید.