آمارها نشان میدهد که تحریک محیطی که کودک در آن رشد میکند، عامل اصلی تأثیرگذار بر وقوع، نوع و فراوانی سؤالات است. وقتی کودکان سوال میکنند، به اطلاعات متفاوتی در مورد خود و دنیای اطرافشان میرسند. آیا موقعیتهایی داشتهاید که در پاسخ به سؤال فرزندتان ناکام بودهاید؟ سوال، سوال، سوال و … سوال بیپایان. چنین سوالاتی هر روز در دوران کودکی وجود دارد، اما بزرگسالان همیشه آنقدر متمرکز و صبور نیستند که در همان لحظه پاسخ کودک را بدهند. چنین سوالات و کنجکاویهای مکرر کودک میتواند والدین را خسته کند، به خصوص زمانی که پاسخ هنوز کامل نشده است و کودک سوال بعدی را میپرسد. این دوره یکی از خاطرهانگیزترین و البته مهمترین دورههای زندگی کودک است. با پینو بیبی همراه باشید تا دریابید چرا کودک مرتب سوال میپرسند و در پی این سوالات رگباری و مکرر در پی یافتن چه چیزی هستند؟ آیا کودکان سوال میپرسند چون برایشان سوال پیش آمده یا صرفاً از روی لجبازی و یا عادت مدام والدین را سوالپیچ میکنند.
چرا کودکان سؤالات «چرا؟» میپرسند؟
به گفته محققین و روانشناسان کودک، کودکان وقتی مغزشان رشد میکند و بیشتر و بیشتر درباره دنیای اطراف خود کشف میکنند، شروع به پرسیدن سؤالات «چرا؟» میکنند. در حدود ۲ و نیم سالگی انواع ارتباطها در مغز کودک شما ایجاد میشود، به ویژه ارتباطهایی در مورد این که چگونه چیزها با هم گروهبندی میشوند و هم چنین این که چگونه یک اتفاق منجر به اتفاق دیگری میشود.
هنگامی که کودکان شروع به درک این که چگونه چیزهایی که میبینند با یکدیگر مرتبط هستند، تشنگی بیشتری برای کسب اطلاعات و این دانش پیدا میکنند. آنها به زودی متوجه میشوند که میتوان با پرسیدن سؤال از بزرگسالان اطراف خود به این موضوع پاسخ داد و والدین اغلب در سنین ۳ تا ۴ سالگی با انبوهی از سؤالات «چرا؟» مواجه میشوند. سپس سؤالات بیشتری وجود دارد که باید پرسیده شود، تقریباً روند پرسش این سوالات سریعتر از آن چه والدین میتوانند آن را بپذیرند، است.
این عدم قطعیت در نحوه اتصال چیزها است که منجر به سؤالات «چرا؟» میشود. کودکان میپرسند «چرا؟» زیرا نمیدانند که چگونه چیزی ناگهان ظاهر شده است، یا این که چگونه آن چیز در آنجا با چیزی که اینجاست متفاوت به نظر میرسد. به عنوان مثال، آنها فکر میکنند که سگها موهای کوتاه دارند، زیرا سگ آنها موهای کوتاهی دارد، اما بعد میبینند که سگهای موهای بلندی هم وجود دارد.
پاسخ دادن به سؤالات «چرا؟» از بزرگسالان به کودکان کمک میکند تا در دنیای خود احساس امنیت و اطمینان خاطر کنند. دو دلیل برای این احساس وجود دارد: اول، آنها از شما میخواهند که چیزها را برای آنها روشن کنید و توضیح دهید تا بتوانند در مورد جهان و آن چه در آن اتفاق میافتد اطلاعات کسب کنند و پیش بینی کنند. درست مانند بزرگسالان، کودکان زمانی که مطمئن نیستند چه اتفاقی خواهد افتاد بیشتر از همه میترسند.
دلیل دیگر این است که به آنها اجازه میدهد چیزی را با شما به اشتراک بگذارند که نسبت به آن هیجانزده و علاقهمند هستند و باعث میشود احساس مهم بودن و دوست داشتن کنند. با به اشتراک گذاشتن علاقه خود با شما، آنها احساس ارزشمندی میکنند و همچنین باعث افزایش عزت نفس و اعتماد به نفس آنها میشود.
والدین و حتی روانشناس قبلاً فکر میکردند بچهها فقط برای جلب توجه سؤال میپرسند. اما امروزه اکثر مطالعات نشان میدهد که آنها واقعاً اطلاعات را میخواهند و همچنین میخواهند شما بدانید که به چیزی علاقهمند هستند. این با درخواست جلب توجه شما متفاوت است. آنها میخواهند آن چه را که دوست دارند با شما به اشتراک بگذارند.»
هنگامی که شما و فرزندتان تمرکز خود را روی چیزی که مورد علاقه آنها است به اشتراک میگذارید و در مورد آن صحبت میکنید، احتمال بیشتری دارد که درگیر شوند و به کلماتی که میگویید گوش دهند، زیرا فعالانه به دنبال یادگیری هستند.
به عنوان یک والدین واقعاً در آن مرحله فرصت آموزش دارید. وقتی آنها هیچ دانش زبانی ندارند، حدس زدن این که آنها میخواهند در مورد چه چیزی بدانند واقعاً سخت است. اما به یاد داشته باشید اکنون شما یک ابزار قوی دارید تا آنها را در مورد یادگیری و کشف هیجان زده کنید.
چرا فرزند من این قدر «چرا» میپرسد؟
آیا فرزند شما به یک کارآگاه کوچک تبدیل شده است که سوال پشت سوال از شما سوال میپرسد؟ یک مطالعه تحقیقاتی نشان داد که کودکان ۱۴ ماهه تا ۵ ساله به طور متوسط ۱۰۷ سوال در ساعت میپرسند! و معمولاً تعداد سؤالاتی که بچهها با کشف قدرت یک کلمه کوچک که میتواند به آنها در درک دنیا کمک کند، بیشتر و بیشتر میشود تا جایی که مدام میپرسند: «چرا؟»
کودکان هر چه بیشتر سؤالات «چرا؟» بپرسند، بزرگسالان بیشتر در مورد چیزهایی که به آنها علاقه دارند به کودکان توضیح میدهند. بنابراین، ممکن است در پاسخ به سؤالات «چرا؟» با تعداد بیشتری از آنها مواجه شوید چرا، چرا، چرا؟ و … بینهایت چرا.
چرا برخی از کودکان در پرسیدن سوال مشکل دارند؟
آنها نمیدانند چگونه کلمات را کنار هم بگذارند و سؤالات را تشکیل دهند.
آنها توانایی تفکر برای درخواست و چیدمان موفقیت آمیز اطلاعات را ندارند.
آنها نمیدانند چگونه سؤال بپرسند تا بیشترین اطلاعات را از شنونده خود دریافت کنند.
هر سه حوزه بر یکدیگر تأثیر میگذارند و به همین دلیل است که کودکان نمیتوانند در یک سوال واحد آن چه را ذهنشان را درگیر کرده است بپرسند و مجبورند طی سوالات متعدد و مکرر به جواب برسند. درک چه، کجا و چه سوالاتی برای کودکان آسانتر است. آنها با نام و مکان افراد و اشیاء در محیط کودکان مرتبط هستند. سوالات چرا و چگونه سختترین هستند، زیرا بر اساس دانش کودک در مورد عواملی هستند که باعث وقوع رویدادهای خاص میشوند. بچهها با پرسیدن سوال اطلاعات کسب میکنند. سؤالات رایج ترین روش جستجوی اطلاعات هستند. سوالات به ما اجازه میدهند چیزها و ایدههای جدیدی یاد بگیریم، کنجکاوی خود را ارضا کنیم و نحوه عملکرد جهان را آزمایش کنیم. کودکان کنجکاوی بیپایانی دارند و در جستجوی اطلاعات جدید بسیار جسور هستند.
پاسخ دادن به سوالات یک کار پیچیده زبانی است. بچهها باید واژگان و معنی سوال را درک کنند. آنها باید درک کنند که وقتی کسی از شما سوالی میپرسد، از شما انتظار میرود که پاسخ مناسبی بدهید. انواع مختلف سوالات انواع مختلفی از پاسخها را میطلبد.
اختلالات گفتاری و عدم توانایی کودک در پرسیدن سوال
کودکانی که اختلالات زبانی دارند (مانند لکنت زبان) معمولاً در طول زندگی روزمره سؤالات زیادی نمیپرسند. یا اگر چنین کنند، نوع سؤالاتی که میپرسند اغلب محدود است. بسیاری از دانش آموزان مبتلا به اختلالات زبانی در درک سوالات و پاسخ به آنها مشکل دارند. برخی از این دانشآموزان ممکن است انواع سؤالات پرسشی «چ» (چرا، چگونه، چه وقت، چه مکانی، چه کسی، چیست) را اشتباه بگیرند و ندانند به سؤال «چرا» چه پاسخی بدهند یا به سؤال «چه وقتی» چگونه پاسخ دهند. حتی اگر این دانشآموزان نوع پاسخ مورد نیاز را درک کنند، ممکن است فاقد واژگان، تجربه یا مهارتهای تفکر برای فرمولبندی پاسخ مناسب باشند.
شما به عنوان والدین میتوانید به فرزندتان کمک کنید تا سوال بپرسد. بزرگسالان نقش مهمی در رشد زبان کودک دارند. پرسیدن انواع صحیح سوالات میتواند «تعامل» زبانی را تشویق کند. «تعامل» در واقع «دادن» و «گرفتن» اطلاعات و ایدههاست. علاوه بر تشویق رشد زبان، سؤالات خوب میتوانند مهارتهای تفکر کودک را بهبود بخشند.
فرزند شما نیاز به پرسش خوب دارد که اطلاعات را سازماندهی کند و مشکلات را حل کند. به فرزندتان کارهای جالب و اسباب بازیهایی برای بازی بدهید. آنها کودک را تحریک میکنند تا بیشتر در مورد جهان بیاموزد. فعالیتهای روزمره را با کودک خود انجام دهید. همان طور که انجام میدهید در مورد کاری که انجام میدهید صحبت کنید. سؤالاتی بپرسید و به آنها پاسخ دهید که ممکن است فرزندتان به آن فکر کند. فعالیتهای مونتهسوری فعالیتهای ساده روزمرهای هستند که به شما در تحریک حس کنجکاوی کودک کمک میکنند، توصیه میکنیم مقالات فعالیتهای مونتهسوری را که برای ۵ رده سنی به تفکیک ذکر شدهاند مطالعه کنید (رده سنی ۲.۵ تا ۳.۵ سال، رده سنی ۳.۵ تا ۴.۵ سال، رده سنی ۴.۵ و ۵ سال، رده سنی ۵ تا ۶ سال و رده سنی ۶ تا ۷ سال). به عنوان مثال کودک را در فرایند پختن کیک مشارکت دهید: «بعد چه خواهیم کرد؟ چیپسهای شکلاتی را به خمیر کیک اضافه میکنیم!»
به فرزندتان نشان خواهید داد که مردم چگونه فکر میکنند و افراد چگونه سؤال میکنند. زمانی که فرزندتان سعی دارد از شما سوالی بپرسد، تمام توجه خود را معطوف کنید و با کودک تماس چشمی برقرار کنید بعد از این که کودک توجه شما را جلب کرد، زمان کافی برای پرسیدن سوال بگذارید. اگر فرزندتان در بیان افکار در قالب کلمات مشکل دارد صبور باشید.
به سوالات فرزندتان پاسخ دهید. وقتی در پاسخ به سوالی اطلاعات میدهید، فرزندتان موفق بوده است. پاسخها، پرسیدن سوالات بیشتری را تشویق میکند و کنجکاوی کودک شما را تحریک میکند. فرزندتان را به خاطر سوال پرسیدن تحسین کنید. اگر سوال را متوجه نشدید، از فرزندتان بخواهید که آن را تکرار کند یا به شما نشان دهد. اگر متوجه شدید به فرزندتان بگویید.
سوالات فرزندتان را به روشی ساده و صحیح تکرار کنید. بعد جواب او را بدهید. برای دریافت اطلاعات اغلب سوال بپرسید. این الگو یا نمونهای را برای فرزند شما فراهم میکند تا از آن تقلید کند.
چه چیزی یک سوال را خوب میکند؟
- یک سوال خوب: شما را به فکر وا میدارد.
- یک سوال خوب: سوالی است که پاسخ فوری ندارد زیرا نیاز به تفکر، احساس و به کارگیری دانش قبلی دارد.
- یک سوال خوب: درها را باز میکند. بیش از یک پاسخ بله یا خیر نیاز دارد.
- یک سوال خوب: در ساختار و معنای پایگاه دانش نفوذ میکند تا به دنبال درک مفاهیم و روابط باشد.
گاهی بزرگترها حوصله مسائل بیحد و حصر فرزندانشان را ندارند. اما برخی از پاسخها خلاقانه هستند، بنابراین چنین گفتگوی جذاب به نظر میرسد.
چگونه از کودکانی که سوال میکنند حمایت کنیم؟
نحوه پاسخگویی به سوالات کودکان بسته به سن کودک و نوع سوالی که میپرسد متفاوت است. آن چه بدیهی است کودک به دنبال دریافت اطلاعات است. گاه سوالات کودک در مورد جیستی و چگونگی برخی پدیدههای علمی است در چنین شرایطی خوب است که والدین با مراجعه به کتاب، مجله و سایتهای معتبر یک پاسخ کامل به کودک بدهند و او را تشویق کنند برای یافتن پاسخ سوالاتش از منابع معتبر تلاش کند.
اما همیشه سوالات پایه و اساس علمی ندارند گاهی ممکن است سوال کودک در رابطه با مشکلی باشد که برایش پیش آمده و در لفاف سوال به دنبال راهنمایی از والدین و بزرگترهاست، بنابراین باید به کودک اجازه داد تا آزادانه درباره آن چه که در ذهن دارد صحبت کند و سوالاتش را بپرسد. این گونه پرسش و پاسخها برای کودک یک راهنمای آموزشی و اخلاقی است.
برای بچهها عادی است که هویت جنسی و گرایش جنسی خود را زیر سوال ببرند، اما این روند میتواند گیج کننده و ترسناک باشد. کودکانی که با این نوع سؤالات سروکار دارند، زمانی بهترین عملکرد را دارند که خانوادههایشان از آنها حمایت کنند.
اگر فرزندتان با سؤال یا نگرانی در مورد هویت جنسی یا گرایش جنسی به سراغ شما میآید، مهمترین چیز این است که به او گوش دهید و به او بگویید که دوستش دارید و بدون توجه به هر چیزی از او حمایت میکنید. اگر فکر میکنید که ممکن است فرزندتان سؤال کند، به او بگویید که اگر میخواهد صحبت کند، همیشه در کنارش هستید. سپس، اجازه دهید رهبری را به عهده بگیرد و قبل از این که آماده شود او را مجبور به صحبت نکنید.
چنین برخوردی همچنین به فرزندتان کمک میکند که بداند خانواده شما همه هویتهای جنسیتی و گرایشهای جنسی را میپذیرد. در مورد افراد غیر مستقیم در زندگی خود آشکارا صحبت کنید و از ضمایر صحیح افراد استفاده کنید. و اگر فرزندتان میخواهد از نام یا ضمایر دیگری استفاده کند، آنها را جدی بگیرید و همان طور که میخواهد عمل کنید.
پاسخ به سوالات کودک و پرورش رشد شناختی
سوالات کودکان پیش دبستانی ممکن است نقش مهمی در رشد شناختی آنها داشته باشد. هنگامی که کودکان با مشکلی در وضعیت دانش فعلی خود مواجه میشوند (شکافی در دانش خود، برخی ابهامات که نمیدانند چگونه آنها را حل کنند، برخی ناهماهنگیهایی که آنها تشخیص دادهاند)، پرسیدن یک سوال به آنها امکان میدهد دقیقاً در زمانی که به اطلاعات هدفمند نیاز دارند، آنها را به دست آورند. این اطلاعات زمانی در دسترس آنها قرار میگیرد که آنها به طور خاص از آن استقبال کنند، و چون در نتیجه عدم تعادل ذهنی خودشان است، ممکن است آنها را به یک پردازش عمیق وادارد. از آن جایی که پرسشها به کودکان اجازه میدهند تا اطلاعات مورد نیاز خود را به دست آورند تا ساختارهای دانش خود را به حالتهای شبیه بزرگسالان نزدیکتر کنند، توانایی پرسیدن سؤال برای جمعآوری اطلاعات مورد نیاز، مکانیزم کارآمدی برای رشد شناختی و مکانیسم درخواست اطلاعات است. اصطلاح مکانیسم درخواست اطلاعات به این دلیل استفاده میشود که شامل سؤال پرسیدن و سایر رفتارهای جذب اطلاعات مانند توجه به حرکات، عبارات، تصاویر و صداها میشود. با این حال، نقش سؤالات کودکان در رشد شناختی آنها تا حد زیادی نادیده گرفته شده است.
اگر سؤالات نیرویی در رشد شناختی هستند، موارد زیر باید درست باشد:
(۱) کودکان باید در واقع سؤالاتی بپرسند که اطلاعات را جمع آوری میکند.
(۲) اگر کودکان میتوانند برای رشد شناختی مفید واقع شوند، باید پاسخهای آموزندهای برای سؤالات خود دریافت کنند.
(۳) کودکان باید برای به دست آوردن اطلاعاتی که درخواست میکنند، به جای پرسیدن سوالات مکرر باید به پاسخ دریافت شده توجه کنند و روی اطلاعات کسب کرده تمرکز نمایند.
(۴) سؤالاتی که کودکان میپرسند باید مرتبط و بالقوه برای رشد شناختی آنها باشد.
(۵) ما باید شواهدی ببینیم که سؤالات کودکان به نحوی به آنها کمک میکند – یعنی آنها میتوانند برای یک هدف سؤال بپرسند و از اطلاعاتی که به طور هدفمند دریافت میکنند برای موفقیت در دستیابی به تغییر وضعیت دانش استفاده کنند.
نتایج یک مطالعه پژوهشی نشان میدهد که کودکان پرسشهای اطلاعاتی زیادی میپرسند و پاسخهای آموزنده دریافت میکنند. وقتی پاسخ آموزندهای دریافت نمیکنند، مدام میپرسند؛ توجه و تمرکز در این زمینه کافی نیست. نتایج هم چنین نشان میدهد که محتوای سؤالات کودکان به موازات پیشرفتهای مفهومی آنها است و در یک مبادله و در طول دوره رشد تغییر میکند تا فرآیند یادگیری را منعکس کند.
چگونه به سوالات کودکان پاسخ دهیم؟
یکی از راههای هوشمندانه برای پاسخ دادن به سؤال «چرا؟» این است که سؤال را به فرزندتان برگردانید و در مقابل از او بپرسید «نظر شما چیست؟»
پاسخ آنها میتواند به شما ایده بهتری از آن چه واقعاً میخواهند بدانند به شما بدهد. به عنوان مثال، فرزندتان از شما میپرسد «چرا باران میبارد؟» آنها ممکن است بخواهند بدانند چرا باران میبارد به دلایلی که شما حتی نمیتوانستید آنها را تجسم کنید. متاسفانه والدین اغلب قبل از این که بفهمند نظر کودکان چیست، از دیدگاه خود به سوال کودک پاسخ میدهند.
با پرسیدن سوال از آنها میتوانید دریابید که سطح درک آنها چقدر است و بفهمید که واقعاً چه اطلاعاتی میخواهند. «شاید آن چه آنها واقعاً میخواهند بدانند دلیل واقعی بارندگی نباشد. شاید دلیل سوال آنها این است که دریابند باید هنگام بارندگی چه لباسی بپوشند؟ یا این آیا به آنها اجازه داده میشود زیر باران بدوند؟»
هرچه سریعتر بفهمید که آنها واقعاً چه چیزی را میخواهند بدانند و به دنبال چه پاسخی هستند، سریعتر به زنجیره بیپایان سؤالات «چرا؟» پایان میدهید. دلیل این که آنها سوالات بیشتری میپرسند اغلب این است که شما متوجه نشدهاید که آنها واقعاً میخواهند چه چیزی بدانند. هنگامی که آنها آن را بدانند، احتمالاً متوقف خواهند شد.
یکی دیگر از مزایای این رویکرد این است که شما آنها را تشویق میکنید که در مورد دنیای اطراف خود کنجکاو باشند و قوه تخیل خود را به کار بیاندازند. وقتی شما به عنوان والیدن با پرسیدن «چرا فکر میکنی؟» به آنها پاسخ میدهید، تخیل آنها را توسعه میدهید. شما هم چنین از طریق تحسین به آنها اعتماد به نفس میدهید وقتی میگویید «من هرگز به آن فکر نکردهام، این یک ایده عالی است»، قبل از این که بگویید «این چیزی است که من فکر میکنم …»
آنها چیزی را میآموزند که هر دانشمندی باید بداند و آن این است که یک جواب واحد وجود ندارد بلکه تعدادی پاسخ ممکن وجود دارد و آنها باید تصمیم بگیرند که کدام یک بهترین پاسخ است.
اما اگر از آنها بپرسید که چه فکر میکنند، و با پاسخ «نمیدانم» یا آنها نتوانند پاسخی بدهند، چه؟ در این مورد، روانشناسان علوم تربیتی به شما پیشنهاد میکنند که بهترین حدس را در مورد آن چه میخواهند بهتر بفهمند داشته باشید و آن را به بهترین شکل ممکن برای آنها توضیح دهید.
آنها ممکن است سؤالات «چرا؟» بیشتری بپرسند، که امیدواریم به شما کمک کند دقیقاً آن چه را که آنها امیدوارند درک کنند، دریبابید. هر چه بیشتر با آنها صحبت کنید، احتمال بیشتری دارد که دایره لغات خود را بسازند و در آینده بهتر بتوانند ابهامات ذهنی خود را بیان و ابراز کنند.
اگر نتوانم به سؤالات فرزندم پاسخ دهم چه کنم؟
اگر جواب همه چیزهایی که فرزندتان از شما میپرسد را ندانید خیلی خوب است. یکی از بزرگترین هدایایی که میتوانید به کودک خود بدهید این است که با آنها در جستجوی مشترک دانش شرکت کنید.
به آنها چیزهایی از این قبیل بگویید: «در واقع، من نمیدانم چرا این همه ستاره در آسمان وجود دارد. اما دوست داری درباره آن تحقیق کنیم؟» با این پاسخ شما نشان میدهید که هیچ کس همه چیز را نمیداند و با شروع به کشف کردن با کودک به عنوان یک الگو عمل میکنید. شما همچنین یکی از بزرگترین هدایایی را که میتوانید به آنها میدهید: تشویق به ادامه یادگیری در طول عمرشان است.
سخن آخر
پرسیدن سوال راهی برای کشف دنیای اطراف و شناخت ناشناختهها برای کودکان است. کودک سوال میپرسند تا دنیای پیرامون خود را کشف کنند و این کنجکاوی آنها را در رشد شناختی و گسترش دایره واژگانشان کمک میکند. شاید مواجه با سوالات مکرر کودک خسته کننده باشد اما همان طور که در مقاله اشاره کردیم فقط کافی است تا اجازه بدهید کودک آن چه در ذهن دارد را تشریح کند سپس شما راحتتر میتوانید به پرسش او پاسخ بدهید و احتمالات جلوی سیل سوالات بعدی را خواهید گرفت. در هر صورت پاسخ دادن به سوال کودک علاوه بر این که به او در پرورش هوش اکتسابیاش کمک شایانی خواهد کرد، در بالا بردن اعتماد به نفس او نیز بسیار حائز اهمیت است.