رشد شخصیت کودک، یک فرآیند تدریجی است که پایههای آن در پنج سال اول زندگی گذاشته میشود.
والدین به صورت نوزادان تازه متولد شده خود نگاه میکنند و از خود میپرسند: “این کودک چه جور آدمی خواهد شد؟” آنها تمایلات، ویژگیها و رفتارهای دلخواه خود را برای کودک آرزو میکنند
اندازه مغز نوزاد در بدو تولد یکچهارم مغز متوسط بزرگسالان است. با اینحال، اندازه آن در سال اول دو برابر میشود و در سن پنج سالگی به نزدیک به ۹۰ درصد مغز یک بزرگسال میرسد.
نوزاد تازه متولد شده قادر به کنترل خود نیست، برای مثال، نوزاد تازه متولد شدهای که مرتب گریه میکند، لزوماً شخصیت بداخلاق ندارد. با گذشت زمان، با حمایت کافی والدین و افزایش احساس امنیت، ممکن است کودک کمتر گریه کند.
یک نوزاد تازه متولد شده، تمام سلولهای مغزی ضروری را دارد. اما، ارتباط بین این نورونها (که سیناپسها نامیده میشوند) چیزی است که مغز را به کار میاندازد و این «سیمکشی» یا اتصال با سرعتی سریع در پنج سال اول زندگی از طریق تعاملات کودک با محیط اطرافش ایجاد میشود.
نحوه سیمکشی مغز نوزاد باورها، ارزشها، عواطف، افکار و رفتار او را تعیین میکند که بهطور خلاصه، رشد شخصیت کودک را شکل میدهد. در حالی که ژنتیک ( مزاج و فیزیولوژی را تعریف میکند) نقش مهمی در شکلگیری شخصیت ایفا میکند، کیفیت تجربیات کودک در چند سال اول زندگی نیز به رشد شخصیت او کمک میکند. بنابراین، این تجربیات تأثیری پایدار بر سلامت، شادی و توانایی کودک برای یادگیری و موفقیت در زندگی دارد. در اینجا خلاصهای از بررسی رشد شخصیت در کودکان را ارائه میدهیم.
رشد شخصیت چیست؟
شخصیت چیزی است که هر کودک را به آدمی منحصر بهفرد تبدیل میکند و بلافاصله پس از تولد قابل تشخیص است. شخصیت کودک دارای مولفههای خلق و خو، محیط و منش است. خلق و خوی کودک مجموعهای از صفات تعیینشده ژنتیکی است که نحوه برخورد کودک با جهان و نحوه یادگیری کودک را در مورد جهان تعیین میکند. هیچ ژنی وجود ندارد که ویژگیهای شخصیتی را مشخص کند، اما برخی از ژنها رشد سیستم عصبی را کنترل میکنند که به نوبه خود رفتار را کنترل میکند.
مؤلفه دوم شخصیت از الگوهای انطباقی مرتبط با محیط خاص کودک ناشی میشود. اکثر روانشناسان موافقند که این دو عامل خلق و خو و محیط بیشترین تأثیر را در رشد شخصیت افراد دارند. مزاج، با وابستگی به عوامل ژنتیکی، گاهی اوقات به عنوان طبیعت فرد نامیده میشود، در حالی که عوامل محیطی را ناشی از پرورش مینامند.
در حالی که هنوز اختلاف نظر وجود دارد که کدام عامل در رشد شخصیت در رتبه بالاتری قرار میگیرد، همه کارشناسان اتفاق نظر دارند که کیفیت بالای والدین نقش مهمی در رشد شخصیت کودک دارد.
وقتی والدین درک میکنند که فرزندشان به موقعیتهای خاص چگونه واکنش نشان میدهد، میتوانند مسائلی را که ممکن است برای فرزندشان مشکلساز باشد، پیشبینی کنند.
آنها میتوانند کودک را برای موقعیت آماده کنند یا در برخی موارد ممکن است از یک موقعیت بالقوه دشوار به طور کلی اجتناب کنند. والدینی که میدانند چگونه رویکرد فرزندپروری خود را با خلق و خوی خاص فرزندشان تطبیق دهند، میتوانند به بهترین وجه راهنمایی کنند و رشد شخصیت کودک خود را به صورت موفقیتآمیز تضمین کنند.
رشد شخصیت کودک شامل چه چیزی است؟
شخصیت، نه تنها موفقیت شغلی بلکه نگرش و رفتار کلی نسبت به زندگی را تعیین میکند. شخصیت، بهطور کلی ترکیبی از ویژگیها و ظاهر است که شامل فرآیند فکری، نگرش، رفتار، تواناییهای ارتباطی و ویژگیهای فیزیکی هر فرد میشود.
شخصیتهای کودک دارای ویژگیهای زیادی هستند که شامل اعتماد بهنفس، شجاعت و عزتنفس و چگونگی رفتار او با دیگران میشود. سه تا شش سالگی زمانی است که میتوانید شاهد رشد شخصیت کودک خود باشید. این زمان مناسب برای تلقین برخی از ارزشها و شیوههایی است که در کودک شکل میگیرد.
مراحل رشد شخصیت کودک از نظر روانشناسی
چگونه به آن آدمی که امروز هستم تبدیل شده ام؟” هر بزرگسالی ممکن است به این سوال فکر کند. پاسخهایی که بهراحتی به ذهن میرسد شامل تأثیرات والدین، همسالان، خلق و خو، گاهیاوقات تجربیات حیاتی زندگی مانند طلاق والدین است.
فروید، روانکاو معروف، اهمیت پنج سال اول را در شکلگیری شخصیت افراد را بهخوبی توضیح داده است. شاگرد او اریک اریکسون هشت مرحله از رشد شخصیت انسان را تشریح کرد که سه مرحله از آنها در پنج سال اول زندگی کودک اتفاق میافتد.
در هر مرحله از رشد شخصیت کودک، کودک باید با یک بحران وجودی مقابله کرده و با موفقیت بر آن غلبه کند تا شکلگیری شخصیت کامل او صورت بگیرد. در ادامه به هر یک از این مراحل و چگونگی شکلگیری شخصیت کودک نگاهی میاندازیم؛
- دوره نوزادی(۰-۱۸ ماه):
این دوره زمان جستجوی اعتماد در کودک است. والدینی که نیازهای کودک را بهموقع پیشبینی کرده و برآورده میکنند، به کودک یاد میدهند تا اعتماد به دیگران را بیاموزد، همچنین اعتماد بهنفس او را تقویت میکنند و به نوزاد کمک میکنند تا به یک کودک شاد تبدیل شود.
با اینحال، زمانی که والدین به نیازهای کودک پاسخ نمیدهند، کودک احساس اضطراب میکند و او را پر تردید و بیاعتمادی میشود که تاثیر آن در رشد شخصیت کودک در آینده بروز میکند. بنابراین، والدین باید به گرمی به نیاز کودک پاسخ دهند و همیشه به نیازهای او رسیدگی کنند.
نوزادان در مراحل اولیه میدانند که افراد حالتهای ذهنی متفاوتی دارند و این به آنها انگیزه میدهد تا بفهمند دیگران چه احساسی دارند، چه قصدی دارند، چه میخواهند و چه فکری میکنند و این حالات ذهنی چگونه بر رفتار آنها تأثیر میگذارد.
- اوایل کودکی (۱.۵-۳ سال):
مرحله دوم رشد اجتماعی-عاطفی، استقلال در مقابل شک یا شرم است. در این دوره کودک آماده است تا بهطور مستقل محیط را کشف کند زیرا مهارتهای عصبی و حرکتی او در این زمان بهطور قابل توجهی رشد میکند.
در این مرحله باید کودک را در صورتنیاز مشاهده و راهنمایی کرد. اجازه دادن به کودک در تصمیمگیریهای مربوط به او باعث افزایش اعتماد بهنفس و استقلال او میشود. بنابراین، اجازه ندادن آزادی متناسب با سن برای انجام کارها به تنهایی، میتواند اعتماد به نفس کودک را کاهش دهد و او را پر از احساس شک و تردید کند.
توصیه به والدین این است که به کودک خود توجه و مشارکت داشته باشند و کودک را در صورت لزوم راهنمایی کنند. اجازه دهید کودک جستجو را تجربه کند تا نتیجه خوبی در رشد شخصیت کودک داشته باشد.
- دوران کودکی (۳-۵ سال)؛
مرحله سوم دوره ابتکار عمل در مقابل احساس گناه است. در این دوره کودک یاد میگیرد که مستقل عمل کند. او قاطعتر میشود و مشتاق است بیشتر کاوش کند و چیزهای جدید را امتحان کند.
کودک همچنین سعی میکند با بچههای دیگر رابطه برقرار کند و کارها را با هم انجام دهد. انجام این کارها حس ابتکار و اعتماد به نفس را در کودک پرورش میدهد. همچنین به کودک کمک میکند تا انرژی خود را به شیوهای سازنده هدایت کند و حس تعامل شاد را در او تجربه کند.
اجازه ندادن به کودک در انجام ابتکارات و خلاقیتهای او میتواند رشد او را خفه کند و مانع از تکمیل موفقیتآمیز مرحله سوم رشد شخصیت کودک شود. این رفتار والدین میتواند کودک را پر از احساس گناه کند.
- اواخر کودکی (۵-۱۲ سال)؛
با افزایش دامنه توجه و قدرت کودک، او میخواهد مهارتهای جدیدی کسب کند. کودک شروع به مقایسه خود با دیگران میکند تا بفهمد در کجا ایستاده است. او مملو از احساس غرور در انجام یک کار موفقیتآمیز است.
در این مرحله، اگر کودک احساس شایستگی کند، رفتار پرتلاش بیشتری از خود نشان میدهد و برای رسیدن به اهداف تعیینشده خود تلاش میکند.
اما اگر سخت کوشی او تشویق نشود، ممکن است کودک دچار عقدهحقارت و شک به خود شود. در نهایت این رفتار در رشد شخصیت کودک اثر گذاشته و او از درک پتانسیل واقعی خود باز میماند.
- نوجوانی(۱۲-۱۸ سال)؛
مرحله پنجم کشف هویت در مقابل سردرگمی است. در این مرحله، نوجوانان سعی میکنند جایگاه خود را در جامعه و همچنین هویت شخصی خود را بیابند. آنها به دنبال استقلال بیشتر هستند و دیدگاه خود را نسبت به زندگی توسعه میدهند. نوجوانان سعی میکنند نقشی را که در خانواده و جامعه بیابند.
برای گذراندن موفقیتآمیز این مرحله، نوجوانان به حمایت و تشویق والدین و همسالان خود نیاز دارند. سالهای اولیه، حیاتیترین زمان برای مغز کودک است تا ارتباطاتی را ایجاد کند که برای سالم، شاد، مسئولیتپذیر، توانا و موفق به آن نیاز دارد. با این حال، در هر مرحله، چیزی که یک کودک واقعاً به آن نیاز دارد، محبت، پاسخگویی، راهنمایی، درک و زمان زیادی از سوی همه اطرافیان، به ویژه والدینش است.
آیا خلق و خوی کودک شخصیت اوست؟
نشانههایی از رشد شخصیت کودک از همان اوایل زندگی وجود دارد. به عنوان مثال، برخی از کودکان به انجام کارهای روزمره خود میپردازند، در حالی که برخی دیگر به جستجوی موارد دیگر مشغول هستند. روانشناسان این سرنخهای اولیه را «مزاج» مینامند.
خلق و خوی هر فرد، ذاتی است. بهعبارت دیگر، نوزادان طبیعتا، مزاج خاصی دارند، اما مزاج جزو «شخصیت» آنها نیست. شخصیت، مجموع پاسخهای عاطفی، نگرشی و رفتاری یک فرد است که تنها با نزدیک شدن به دوره نوجوانی به معنای واقعی ظاهر میشود.
چرا رشد شخصیت تا سن هفت سالگی بسیار مهم است
سالهای اولیه زندگی کودک برای سلامتی و رشد بعدی او بسیار مهم است. یکی از دلایل اصلی رشد سریع مغز این است که قبل از تولد شروع میشود و تا اوایل کودکی ادامه دارد. اگرچه مغز تا بزرگسالی به رشد و تغییر ادامه میدهد، ۷ سال اول زندگی میتواند پایهای برای یادگیری آینده، سلامتی و موفقیت در زندگی ایجاد کند.
اهمیت تجربیات در رشد شخصیت کودک
کودکان آماده برای یادگیری به دنیا میآیند و مهارتهای زیادی برای یادگیری در طی سالیان متمادی دارند. آنها به والدین، اعضای خانواده و سایر مراقبان خود به عنوان اولین معلمان خود برای توسعه مهارتهای مناسب برای مستقل شدن و داشتن زندگی سالم و موفق وابسته هستند.
چگونگی رشد مغز به شدت تحتتأثیر تجربیات کودک با افراد دیگر و جهان است. مراقبت از ذهن برای رشد مغز حیاتی است. کودکان در یک محیط امن که در آن از غفلت و استرس شدید نباشد به بهترین شکل رشد میکنند و یاد میگیرند و فرصتهای زیادی برای بازی و کشف دارند.
والدین و سایر اطرافیان میتوانند با صحبت کردن، بازی کردن و مراقبت از فرزندشان از رشد مغز سالم کودک حمایت کنند. کودکان، زمانی که با والدین خود در حال صحبت و بازی هستند و مهارتها و علایق فرزندشان را تقویت میکنند، بهتر یاد میگیرند.
پرورش کودک با درک نیازهای آنها و پاسخگویی دقیق و با محبت به نیازهای آنها در برابر استرس کمک میکند.
صحبت کردن با کودکان و قرار دادن آنها در معرض کتابها، داستانها و آهنگها به تقویت زبان و ارتباطات کودکان کمک میکند و آنها را در مسیر یادگیری و موفقیت در مدرسه قرار میدهد.
قرار گرفتن در معرض استرس و آسیب میتواند پیامدهای منفی طولانی مدت برای مغز کودک داشته باشد، در مقابل صحبت کردن، خواندن و بازی میتواند رشد مغز را تحریک کند.
راههاییهایی که میتوانید به رشد شخصیت کودک خود کمک کنید
در حالی که رشد شخصیت کودک شما بهخودیخود شکوفا نمیشود، در واقع کارهای زیادی وجود دارد که میتوانید برای کمک به آنها انجام دهید و همچنین از چند چیز اجتناب کنید.
بسیاری از والدین فکر میکنند که سخنرانی در مورد بایدها و نبایدها به فرزندانشان بهترین راه برای تأثیرگذاری بر رشد شخصیت آنهاست. کودکان ارزشها را از سخنرانیهای بیپایان نمیگیرند، بلکه از انعکاس رفتار شما تأثیر میگیرند.
- بهیاد داشته باشید که فرزند شما منحصر به فرد است. کودکان در شخصیتهای نوپای خود بهطور قابل توجهی با یکدیگر تفاوت دارند. این تفاوتها، حتی شامل خواهر و برادرها نیز میشود. در نهایت، رشد شخصیت کودک، توسط والدینی که حساس و پاسخگو به نقاط قوت و نیازهای فردی کودک هستند، پرورش مییابد.
- هنگام بازی، کودک را تشویق کنید. بازی تاثیر زیادی بر رشد کودک دارد. مطالعات ثابت کرده است که دادن زمان بازی به بچهها برای کمک به شکوفایی و رشد شخصیت کودکان کلیدی است.
بازی به رشد جسمی، ذهنی و عاطفی کودکان کمک میکند. بازی به کودک میآموزد به که در گروه کار کنند، درگیریها را حل و فصل کنند، تخیل خود را توسعه دهند و نقشهای مختلف را امتحان کنند. وقتی بچهها بازی میکنند، تصمیمگیری را تمرین میکنند، یاد میگیرند که از خودشان دفاع کنند، چیزهای نو خلق کرده و رهبری کنند.
- از برچسب زدن به کودک بپرهیزید. شما میخواهید که رشد شخصیت کودک شما به بهترین شکل صورت بگیرد. بدون اینکه توسط دیدگاههای شما (یا دیگران) شکل بگیرد. بنابراین از برچسب زدن به کودک پیشدبستانی خود با کلماتی مانند خجالتی، رئیس، احساساتی یا خشن خودداری کنید.
کلمات دنیا را میسازند. وقتی بهعنوان والدین تصمیم میگیرید کودک را با برچسب زدن تربیت کنید، ناخودآگاه باعث میشود که کودک باور کند که واقعاً چنین است. برچسب زدن به کودک گزینههای اصلاحی را نیز میبندد.
این ممکن است منجر به عزتنفس پایین شود و کودک ممکن است. به یاد داشته باشید که همیشه در کلمات خود محتاط باشید، به ویژه در هنگام اصلاح اشتباهات فرزندتان بیشتر به کلمات دقت کنید.
- اجازه دهید فرزندتان خودش باشد، نه تصویری از چیزی که شما میخواهید. شاید شما بسیار برونگرا، متمرکز، ساکت یا خجالتی هستید. ممکن است بخواهید فرزندتان هم اینطور باشد. اما چیزی که در رشد شخصیت کودک شما اهمیت دارد، این است که فرزند شما خودش باشد و دوستانش را به سلیقه خودش انتخاب کند.
- شنونده خوبی باشید، کودکان همیشه در آرزوی توجه هستند. با رشد بچهها، آنها بیشتر و بیشتر مستقل میشوند. کودکان پیشدبستانی و نوپا دوست دارند با صحبت کردن، خود را بیشتر بیان کنند، به ویژه زمانی که مهارتهای زبانی آنها در حال رشد است.
والدین میتوانند با حوصله به داستانهای آنها گوش کنند تا اعتماد به نفس آنها را تقویت کنند.
- از مقایسه خودداری کنید. فرزند خود با سایر دوستان، اقوام و همسایگان مقایسه نکنید. اینکار میتواند به شخصیت فرزند شما خدشه وارد کند. مقایسه کودک با دیگران، باعث میشود که کودک باور کند که به اندازه کافی خوب نیست.
کودکان در مورد هویت خود گیج میشوند و شروع به تقلید از دیگران میکنند. احترام به فردیت کودک بدون شک اولین و مهمترین گام در ایجاد اعتماد بهنفس او است.
- شفافسازی کودکان در مورد مسئولیتهایشان ضروری است. گاهیاوقات، والدین نمیتوانند انتظارات خود را از کودک بیان کنند و در نهایت او را به رفتار نادرست خود میکنند. زمانی که قوانین و انتظارات روشن هستند، کودک یاد میگیرد که رفتار خود را با انتظارات هماهنگ کند.
البته ممکن است طول بکشد تا کودکان خود را با مجموعه قوانین هماهنگ کنند، اما پیروی از یک رفتار مشخص، در نهایت آن را به یک عادت میکند.
- والدین کودکان نوپا معمولا در تمام کارهای خود به کودک کمک میکنند تا جایی که از رشد و استقلال کودک جلوگیری میشود. در حالی که مهم است که مراقب او باشید، همچنین مهم است که به بچهها آموزش دهید که به آرامی مسئولیتهای ساده خود را مدیریت کنند.
برای کارهایی مانند بستن کیف مدرسه، مسواک زدن یا انجام تکالیف، میتوانید به فرزندتان اجازه دهید تا مستقل باشد. این روش، نه تنها مهارتهای اساسی زندگی را به کودکان آموزش میدهد، بلکه احساس مسئولیت آنها را نیز بهبود میبخشد.
تأثیر عوامل ژنتیکی روی رشد شخصیت
تا اینجا بیشتر درباره تاثیر محیط و رفتار والدین در رشد شخصیت کودک صحبت کردیم. حتما این سؤال برایتان پیش آمده که آیا ژنتیک هر فرد تاثیری در شکلگیری شخصیت او دارد. پزشکان موافق هستند که چیزی باعث میشود خواهر و برادرها، شخصیتهای کاملا متضاد یا کاملا مشابهی داشته باشند.
بهطور مثال، یک فرد برونگرا بدون خجالت بازیگوش و کنجکاو خواهد بود، اما یک درونگرا نشانههایی از کنجکاوی را نشان میدهد اما در مورد اکتشاف محیط، محتاطتر است. در واقع ، ترکیبی از ژنها و محیط بر رشد شخصیت کودک شما تأثیر میگذارد.
نگرانیهای والدین
اکثر کودکان رشد شخصیت سالم را تجربه میکنند. با این حال، برخی از والدین نگران این هستند که آیا نوزاد، کودک یا نوجوان آنها اختلال شخصیتی دارد یا خیر. معمولاً والدین اولین کسانی هستند که متوجه میشوند فرزندشان با احساسات یا رفتارهایی که ممکن است به اختلال شخصیت اشاره کند، مشکل دارد.
کودکان مبتلا به اختلالات شخصیتی در برخورد با افراد دیگر مشکل زیادی دارند. آنها تمایل دارند که انعطافناپذیر، سفت و سخت و ناتوان از پاسخگویی به تغییرات و استرسهای عادی زندگی باشند و برای شرکت در فعالیتهای اجتماعی بسیار ناتوان هستند. یک ارزیابی تشخیصی با یک پزشک مجاز یا متخصص بهداشت روان به کودک توصیه میشود.
والدینی که مشکوک به اختلال شخصیت فرزندشان هستند باید از متخصصان کمک بگیرند. این اولین قدم بسیار مهم برای دانستن قطعی این موضوع است که آیا اختلالی وجود دارد یا خیر، و اگر چنین است، چه درمانی میتواند به بهترینوجه به کودک کمک کند. روانپزشکان کودک و نوجوان آموزش دیدهاند تا به والدین کمک کنند تا تشخیص دهند که آیا رشد شخصیتی فرزندشان طبیعی است یا خیر.
سخن پایانی
آیا کودک شما آرام است یا آشفته؟ کنجکاو است یا محتاط؟ هر ویژگی که کودک شما دارد واقعیت این است که با خلق و خوی خودش به دنیا میآید، اما این تازه شروع رشد شخصیت کودک است. با وجود اینکه ژنتیک نقش مهمی را ایفا میکند، همه چیزهایی که فرزند شما در محیط تجربه میکند، میبیند و میشنود بر او تأثیر میگذارد و به شکلگیری شخصیت کمک میکند.
در واقع، رشد شخصیت کودک با پایههای بیولوژیکی خلق و خو آغاز میشود، اما در طول زمان بهطور وسیعی پیچیده، گسترش یافته و اصلاح میشود. بنابراین، نوزادی که والدین به او خیره شده بودند، تبدیل به یک فرد بالغ با شخصیتی عمیق و ظریف میشود.
منابع:
https://www.parentcircle.com/childrens-personality-development-the-5-stages/article
https://www.cdc.gov/ncbddd/childdevelopment/early-brain-development.html
https://www.webmd.com/parenting/features/chores-for-children