پدر و مادر بودن میتواند یک تجربه اعصاب خردکن باشد؛ به خصوص اگر نگران این باشید که همه کارها را درست انجام ندهید. اما شما فقط یک انسان هستید و مرتکب اشتباه نیز خواهید شد. به خود یادآوری کنید که تنها نیستید. هر پدر و مادری اشتباه میکند. اگر بدانید که باید به دنبال چه چیزی باشید، میتوانید از برخی از اشتباهات رایج در تربیت کودک دوری کنید.
با یاد گرفتن و انجام ندادن اشتباهات رایج در تربیت فرزند یک قدم به تبدیل شدن به پدر و مادر بهتر نزدیک خواهید شد. در این مقاله در مورد اشتباهات رایجی که والدین باید مراقب آنها باشند، صحبت خواهیم کرد.
غفلت از حل مشکلات
بسیاری از والدین یا به این دلیل که تصور میکنند که برخی از مشکلات قابل حل نیستند یا به سادگی آنها را به همان شکل میپذیرند، ماهها یا سالها ناامیدی را تحمل میکنند. این مشکلات رایج ممکن است شامل دعواهای قبل از خواب، بیدار شدنهای مکرر در شب یا عصبانیت و مشکلات رفتاری در کودکان بزرگتر باشد.
اگرچه ممکن است حل این مشکلات کار سختی باشد، اما بیشتر مشکلاتی که شما به عنوان والدین با آن روبرو میشوید را میتوان حل کرد و تغییر داد. البته ممکن است به کمک نیاز داشته باشید. ممکن است کنار نوزاد شما دستورالعمل استفاده نگذاشته باشند، اما کتابها، وب سایتها و افراد زیادی وجود دارند که قادر هستند شما را در رابطه با چالشهای تربیت کودک راهنمایی کنند.
پزشک اطفال یا متخصصان دیگر نیز میتوانند در هنگام مواجهه با مشکلات دشوار یا مداوم مفید واقع شوند.
بزرگ کردن یا دست کم گرفتن مشکلات
قبل از این که قصد داشته باشید مشکلات را برطرف کنید، ابتدا باید تصمیم بگیرید که چه چیزی مشکل به شمار میرود و چه چیزی مشکل نیست. متاسفانه از جمله اشتباهات رایج در تربیت کودک این است گاهی اوقات والدین مشکلاتی را که با کودکشان با آن روبرو است را دست کم میگیرند یا بیش از حد بزرگ میکنند.
بنا به گفته متخصصان روانشناسی، والدینی که مشکلات فرزند خود را دست کم میگیرند، ممکن است به طور تصادفی اطلاعات مهمی مانند این که فرزندشان با افسردگی یا مصرف مواد دست و پنجه نرم میکند را از دست بدهند. از سوی دیگر، شک و تردید بیش از حد نیز معمولاً ناشی از اضطراب است و میتواند باعث شود کودک از سوی والدین خود احساس اسیر بودن بکند.
وقتی والدین مشکلات را دست کم میگیرند، این احتمال وجود دارد که بتوانند احساسات کودک خود را بیاعتبار کنند و بدون نیت بد به او یاد بدهند که از مشکلات و مسائل اجتناب کند.
والدینی که بیش از حد به مسائل و مشکلات دقت میکنند، به کودک خود یاد میدهند که از موقعیتها فاجعه بسازد و بر موقعیتهای منفی تاکید کند.
داشتن انتظارات غیر واقعی
اگر انتظارات غیر واقعی از کاری که کودک شما باید انجام دهند دارید، در عمل ممکن است مشکلاتی را ایجاد کنید. این موضوع اغلب زمانی اتفاق میافتد که والدین نسبت به کودک ۲ سالهای که هنوز علاقهای به آموزش دستشویی رفتن ندارد، کودک ۶ سالهای که رختخواب خود را خیس میکند یا نوجوانی بداخلاق، ناامید و بیصبر میشوند. بنابراین از این اطمینان حاصل کنید که انتظارات شما با سطح رشد کودک شما مطابقت داشته باشد.
وقتی والدین انتظارات غیر واقع بینانهای از فرزندان خود دارند، معیارهای غیر واقعی برای کمالگرایی در خانواده شکل میگیرد. بیشتر کودکان میخواهند احساس کنند که به ویژه توسط والدینشان مورد پذیرش قرار گرفتهاند.
اگر کودک احساس کند که با برآورده نکردن این انتظارات غیر واقعی، پدر و مادر خود را ناامید خواهد کرد، دچار استرس و اضطراب میشود. همچنین ممکن است با عزت نفس پایین روبرو شود و به دنبال گرفتن تایید از طریق انجام رفتارهای منفی باشد.
به گفته متخصصان، داشتن انتظارات غیر واقع بینانه از کودک شما همچنین میتواند باعث شود که کودک در صورت ناتوانی در برآورده کردن این انتظارات، احساس شرم کند. او همچنین ممکن است باورهای منفی در مورد خود در ذهن خود ایجاد کند و تصور کند که به اندازه کافی خوب نیست. این کار حتی میتواند کودک را به سمت ابتلا به اضطراب سوق دهد
متناقض بودن
چیزهای کمی میتوانند به کودک شما بیشتر از روش تربیت فرزند به شکل متناقض آسیب برسانند. اگر گاهی اوقات بسیار سخت گیر هستید، اما در مواقع دیگر تسلیم میشوید یا به نظر نمیرسد به این که کودک شما چه کاری انجام میدهد اهمیتی نمیدهید، دانستن این که از کودک چه انتظاری میرود و چگونه باید رفتار کند، برای کودک شما بسیار سخت خواهد بود.
وقتی والدین در نحوه تربیت یا انضباط کودک خود متناقض هستند، ارتباط نادرست و سیگنالهای متفاوتی ایجاد میکنتد. اگر والدین این را رعایت نکنند، کودک اقتدار والدین خود را جدی نخواهد گرفت. این موضوع ممکن است منجر به بی احترامی شود. با ناهماهنگی در دستورالعملها، کودک همچنین ممکن است مضطرب شود و احساس عدم اطمینان کند.
اجتناب از قوانین یا محدودیتها
ممکن است فکر کنید که با این که به فرزندانتان اجازه دهید هر کاری که میخواهد انجام دهد، به او لطف میکنید؛ اما برای بیشتر کودکان به ویژه کوچکترها، زندگی بدون هیچ دستورالعملی سخت است. داشتن قوانین، تعیین محدودیتها، پیروی از برنامههای منظم و دادن انتخابهای محدود به کودک شما کمک میکند تا بداند و انتظار داشته باشد که در طول روز چه چیزی قرار است پیش بیاید.
وقتی والدین قوانینی ندارند یا محدودیتهایی تعیین نمیکنند، خطرات این کار شامل رفتارهای منفی، عصبانیتهای خلقی، خصومت، سرپیچی و رفتارهای مرتبط به جلب توجه در کودک میشود و این جزو اشتباهات در تربیت کودک است.
این موضوع روی کودک در کوتاه مدت و بلند مدت تاثیر میگذارد و او این گونه یاد میگیرد به موقعیتها واکنش نشان دهد. در کوتاه مدت، کودک ممکن است از خط قرمزها رد شود و احترام کمی برای والدین خود قائل باشد. در دراز مدت، کودک ممکن است احساس کند که او این حق را دارد که انتظار داشته باشد حتی با رفتار بد به آنچه که میخواهد برسد.
دعوا کردن
نویسنده رابرت مک کنزی در کتاب «تعیین محدودیتها با کودک با ارادهی قوی خود»، دعوا را به عنوان «رقص خانوادگی» توصیف میکند که در آن میتوانید در الگوهای مخرب معاشرت گیر کنید. ما در مورد درگیری فیزیکی با فرزند شما صحبت نمیکنیم. مقابله به مثل میتواند اشکال دیگری مانند عصبانی شدن، فریاد زدن، و تکرار مکرر حرف خود داشته باشد.
دعوا یا مشاجره با کودک شما به او توجه منفی و قدرت زیادی بر علیه شما میدهد، زیرا او میتواند چنین واکنشهای شدیدی را برانگیخته کند. به همین دلیل مقابله به مثل به جای توقف رفتارهای مشکل ساز، باعث میشود شما به طور ناخواسته به کودک خود برای این که کاری را کرده است که از او میخواهید انجام ندهد، پاداش بدهید.
بهجای مقابله به مثل، جنگ قدرت را متوقف کنید و تکنیکهای انضباطی موثرتری مانند محروم شدن از بازی به مدت چند دقیقه و پیامدهای منطقی و معقول را یاد بگیرید. سپس قبل از استفاده از این روشها، وقت خود را با جنگیدن تلف نکنید.
غفلت از تغییر روشی که به درستی کار نمیکند
عدم تغییر روشهای فرزندپروری که جواب نمیدهند، تقریباً به اندازه تلاش نکردن برای رفع مشکلات در وهله اول مشکل بزرگی به شمار میرود و جزو اشتباهات رایج در تربیت کودک است. به عنوان مثال، ممکن است فکر کنید که محروم کردن کودک از بازی شکل موثری از یاد دادن انضباط به کودک است. اما اگر مجبورید که هر روز از این تنبیه برای اصلاح همان مشکل یا رفتار استفاده کنید، به این معنی است که این روش برای کودک شما موثر نیست.
اگر برنامه قبل از خواب شما شامل بلند شدن مکرر فرزندتان از رختخواب میشود، به خواب رفتن او تا یک ساعت طول میکشد و شما را ناامید میکند و فرزندتان را صبح روز بعد خسته میکند، احتمالاً به یک راه جدید برای کمک برای رفتن به رختخواب به او نیاز دارید. اگر کاری که انجام دادید جواب نداد و مطمئن نیستید که چه کاری باید انجام دهید، با یک پزشک یا یک متخصص سلامت روان صحبت کنید.
شکست در رهبری کودک با الگو سازی
کودکان به دنبال الگوهایی در محیط خود هستند تا یاد بگیرند که چه چیزی قابل قبول است و چه چیزی غیرقابل قبول است. از آنجایی که کودک بیشتر تحت تاثیر والدین خود قرار میگیرد، الگو برداری بسیار مهم است.
الگوی خوب بودن به کودک اجازه می دهد تا رفتارهای مثبت را بیاموزد. به عنوان مثال، مشاهده مهارتهای ارتباط سالم و حل تعارض در عمل برای کودکان مفید است.
وقتی والدین با رفتارهای مثبت و سالم کودک را رهبری میکنند، کودکان یاد میگیرند که چگونه با استفاده از مهارتهای مقابلهای با چالشها یا موقعیتهای استرسزا خوب کنار بیایند. آنها همچنین مهارتهای مثبت بین فردی و نحوه تعامل با دیگران را میآموزند.
مبارزه کردن به جای کودک
در حالی که برخی موقعیتها وجود دارند که والدین باید برای کمک به فرزندشان وارد عمل شوند، اما همیشه جنگیدن به جای کودک مانع از یادگیری کودک در نحوه تعامل با دیگران میشود و جزو اشتباهات رایج در تربیت کودک محسوب میشود.
در مورد فرزندان خردسال، والدین باید برای کودک الگو شوند که چگونه چالش را مدیریت کند و خود را ابراز کند. با بزرگتر شدن کودک، والدین باید به تدریج او را تشویق کنند تا حل و فصل تعارضات را بیشتر کند.
زمانی که والدین در مبارزه کودکشان میجنگند، به او یاد میدهند که او از خود اختیاری ندارد. باید کودک را تشویق کرد که مستقیم و قاطعانه به شیوه ای مثبت رفتار کند. این کار به کودک کمک میکند تا مرزهای مناسب خود را با دیگران ایجاد کند.
نجات کودک قبل از این که مرتکب اشتباه شود
طبیعی است که بخواهید از فرزندان خود در برابر اشتباه کردن محافظت کنید، اما کودکان برای یادگیری و رشد باید مرتکب اشتباه شوند. اشتباهات فرصتی برای ارزیابی مجدد کارهایی است که کودک انجام داده است، کارهایی که میتواند در آینده به شکل متفاوتی انجام دهد و مسئولیت آن را بر عهده بگیرد. اینها مهارتهای مهمی برای آینده کودک به شمار میروند.
نجات مکرر کودک شما، او را از یادگیری این مهارتها از طریق تجربه کردن باز میدارد. همچنین ممکن است باعث شود کودکان در ذهن خود باورهای ناسالمی در مورد خودش ایجاد کند.
این کار میتواند بر انعطاف پذیری و همچنین رشد مهارتهای احساسی و آرامش بخش کودک تاثیر بگذارد. همچنین اگر شما به طور مداوم کودک خود را از دردسر نجات دهید یا به او اجازه ندهید اشتباه کند، او ممکن است با اعتماد به نفس پایین چالش داشته باشد و ترس از شکست پیدا کند.
عدم گوش دادن به حرف کودک
وقتی به حرفهای کودک خود گوش میدهید، افکار و احساسات او را تایید میکنید. همچنین گوش دادن به کودک شما نشان میدهد که او برای شما مهم است و به ایجاد ارتباط قوی تر بین شما کمک میکند. گوش دادن با دقت به صحبت کودک خود به او کمک میکنید تا یک دیدگاه سالم از خود ایجاد کند و همچنین به او نشان میدهد که گوش دادن به دیگران مهم است.
وقتی والدین به صحبت کودک گوش نمیکنند، کودک ممکن است احساس نارضایتی کند و دچار مشکلات عزت نفس شود. کودک ممکن است با این احساس بزرگ شود که هرگز توانایی به دست آوردن تایید کسی را ندارد و در احساس ناامیدی دائمی زندگی میکند.
کوچک شمردن احساسات کودک
کودک باید بداند که بیان و صحبت در مورد احساساتش کار سالمی است. از جمله اشتباهات رایج در تربیت کودک این است که زمانی که والدین به کودک خود چیزهایی مانند «اینقدر ناراحت نباش» یا «این مسئله مهمی نیست» را میگویند، این پیام را به او ارسال میکنند که احساسات او مهم نیستند و بهتر است آنها را سرکوب کند.
اگر کودک شما در طی طوفان شدید ابراز ترس میکند، به او بگویید که “میدانم که در حال حاضر می ترسی.” سپس از او بپرسید که فکر میکند چه چیزی باعث میشود احساس بهتری داشته باشد. این به کودک میآموزد که چگونه به تنهایی احساسات خود را مدیریت کند و با آنها کنار بیاید.
هدف این است که به فرزند خود کمک کنیم تا راه حلهای حل مشغله فکری را تمرین کند تا زمانی که راه حلی را پیدا کند که کارساز باشد.
زیاده روی در خریدن چیزهایی که کودک میخواهد
کودکان چیزها را دوست دارند و والدین دوست دارند آن چیزها را به کودک خود بدهند. اما تحقیقات نشان میدهد که این که به کودک خود هر چیزی را که میخواهد میدهید، از اشتباهات رایج در تربیت کودک است و در نتیجه آن، کودک شما مهارتهای مربوط به قدرت ذهنی مانند خود انضباطی را از دست میدهد.
شما باید سعی کنید که کودک شما با دانستن این موضوع بزرگ شود که اگر برای چیزی تلاش کند، میتواند به آنچه که میخواهد دست پیدا کند. والدین میتوانند با تعیین قوانین واضح و روشن برای کارهایی مانند اتمام تکالیف قبل از تماشای تلویزیون یا انجام کارهای خانه برای افزایش پول تو جیبی (تا بتواند به تنهایی چیزهایی بخرد، در حالی که می داند که پول آن را خودش به دست آورده است) به کودک، خود کنترلی را بیاموزند.